کلمه جو
صفحه اصلی

holdfast


معنی : بند، گیره، قلاب، گیر، چفت، میخ
معانی دیگر : محکم نگهداری، سخت نگهداری، (وسیله یا ابزار برای نگهداشتن یا محکم کردن چیزی در جای خود) گیره، پیچ، گیرک، عقربک

انگلیسی به فارسی

بند، عقربک، چفت، میخ، گیر، گیره، قلاب


سریع نگهدار، گیره، بند، چفت، میخ، گیر، قلاب


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: any device used to attach a thing to a surface, such as a clamp, nail, or hook.

(2) تعریف: a rootlike or suckerlike plant structure, esp. of certain seaweeds, by which the plant attaches itself to a solid surface.

• device that holds or secures an object in place; hook; clamp; (botany) branching or conical body that attaches seaweed or other aquatic plant to the surface; strong solid grasp

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] نگهدارنده عامل نگه دارنده یا حفظ کننده مانند یک ساختار ریشه مانند که پایه بسیاری از جلبک ها به وسیله آن به جسم جامد غوطه ور در آب متصل شده اند. هر ساختاری در انتهای یک ستون سوسنی شکل که به عنوان عامل ثابت نگه دارنده عمل می کند و یا ساختار استوانه ای چندگانه و یا کروی که ساختار سوسنی شکل یا کاسه گل مزبور را به قسمتی از جداره بیرونی گیاه می چسباند.

مترادف و متضاد

بند (اسم)
fit, article, articulation, joint, link, bind, bond, clause, provision, snare, segment, levee, facet, hinge, line, dyke, dike, paragraph, dam, wristband, tie, frenum, clamp, binder, sling, fastening, manacle, weir, canto, ligation, commissure, ligature, noose, facia, fascia, funiculus, joggle, holdback, holdfast, internode, ligament, proviso, stanza, trawl

گیره (اسم)
pin, bend, retainer, nip, becket, clamp, pincer, cleat, pawl, tach, tache, jaw, detent, dog, trigger, holdfast

قلاب (اسم)
link, grapnel, grappling, fish hook, hank, bracket, hook, clasp, pullback, buckle, tach, tache, gib, staple, creel, crampon, hamulus, grapple, frog, trigger, holdfast, pennant

گیر (اسم)
scrape, fix, entanglement, hitch, trap, obstacle, impediment, bug, gripe, impasse, snag, embroglio, holdback, holdfast, kink, tanglement

چفت (اسم)
snap, latch, hasp, lid, fastening, fastener, doorknob, trellis, snick, holdfast

میخ (اسم)
pin, peg, nail, holdfast, spike

جملات نمونه

1. Tom Holdfast sighed, and sat, and called for coffee from Loretta on his intercom.
[ترجمه ترگمان]تام holdfast اهی کشید و نشست و قهوه را از طرف لورتا صدا زد
[ترجمه گوگل]تام هولباس آهی کشید و نشست و از کافه لورتا در اینترکام خواست

2. Thanks to some chicanery courtesy of Sebulba, Holdfast also piloted one of the largest fireballs in the race .
[ترجمه ترگمان]با تشکر از some chicanery، holdfast یکی از بزرگ ترین fireballs را در این مسابقه هدایت کرد
[ترجمه گوگل]با تشکر از برخی از حسن نیت ارائه میدهد از Sebulba، Holdfast همچنین یکی از بزرگترین توپ های آتشین در مسابقه را خلع سلاح کرد

3. Brag is a good dog, but Holdfast is a better.
[ترجمه ترگمان]Brag سگ خوبی است، اما holdfast یک سگ خوب است
[ترجمه گوگل]براگ یک سگ خوب است، اما Holdfast بهتر است

4. A knight could have a small holdfast and garrison of men-at-arms.
[ترجمه ترگمان]یه شوالیه می تونه یه پست نظامی و پادگان نظامی داشته باشه
[ترجمه گوگل]یک شوالیه می تواند یک نگهبان و نگهبان کوچک از مردان در برابر اسلحه داشته باشد

5. At this discouragement there seemed, even to her holdfast nature, no way out.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که در این یاس و نومیدی، حتی در طبیعت her، راهی برای خروج نیست
[ترجمه گوگل]در این بی نظمی به نظر می رسید، حتی به طبیعت استوار او، هیچ راهی وجود دارد

6. No nourishment is provided through the holdfast.
[ترجمه ترگمان]No از طریق the تامین نمی شود
[ترجمه گوگل]تغذیه از طریق نگهدارنده ارائه نمی شود

7. Holdfast ( hapteron ) In algae, the cell or organ attaches the plant to the substrate.
[ترجمه ترگمان](hapteron)در جلبک ها، سلول و یا اعضای بدن گیاه را به زیر لایه متصل می کند
[ترجمه گوگل]Holdfast (hapteron) در جلبک، سلول یا ارگان گیاه را به بستر متصل می کند

8. According to the changes of holdfast occurred in the course of growth and development, M. pyrifera may be divided into four adhesion stages:egg sac, rhizoid hairs, adhesive disc and rhizoid.
[ترجمه ترگمان]با توجه به تغییرات of در دوره رشد و توسعه، م pyrifera را می توان به چهار مرحله چسبندگی تقسیم کرد: کیسه تخم، تار مویی، دیسک چسب و rhizoid
[ترجمه گوگل]با توجه به تغییرات نگهداری در طول رشد و توسعه، M pyrifera ممکن است به چهار مرحله چسبندگی تقسیم شود: کیسه تخم مرغ، موهای ریزویید، دیسک چسبنده و ریزویید

9. Holdfast ( hapteron ) In algae, the cell or organ that attaches the plant to the substrate.
[ترجمه ترگمان]holdfast (hapteron)در جلبک ها، سلول یا عضوی که گیاه را به زیر لایه متصل می کند
[ترجمه گوگل]Holdfast (hapteron) در جلبک، سلول یا ارگان که گیاه را به بستر متصل می کند

10. Conclusions The ruptured inferior lacrimal canaliculus anastomosis with silica gel collapsible bulb as holdfast tames out easily and successfully. The effect is good.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: پارگی فشاری استخوان اشکی canaliculus anastomosis با ژل سیلیکا قابل جمع شدن holdfast به آسانی و با موفقیت انجام می شود تاثیرش خوب است
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: آناستوموز کانالیکولوس دهلیزی شکافی با لیزر قابل انعطاف با لیوان سیلیکاکس به راحتی و با موفقیت انجام می شود اثر خوب است

11. Objective To discuss the effect of ruptured inferior lacrimal canaliculus anastomosis with silica gel collapsible bulb as holdfast .
[ترجمه ترگمان]هدف بحث در مورد تاثیر of inferior lacrimal canaliculus با ژل silica collapsible به عنوان holdfast
[ترجمه گوگل]هدف: برای بحث در مورد اثر آناستوموز کانالیکوس انسداد دهانه رحم با لامپ قابل انعطاف با سیلیکا به عنوان نگهدارنده

12. Stipe In the more highly differentiated Phaeophyta (brown algae), such as wracks and kelps, the stalk between the holdfast and the blade.
[ترجمه ترگمان]Stipe در the differentiated (جلبک قهوه ای)، مانند wracks و kelps، ساقه بین the و تیغه
[ترجمه گوگل]Stipe در Phaeophyta (جلبک های قهوه ای) بسیار متمایز، مانند خرچنگ ها و کلاپ ها، ساقه بین پایه و تیغه

13. A little walk and I'll be home, I'll be back with Tommen, in my own chambers inside Maegor's Holdfast.
[ترجمه ترگمان]یک پیاده روی کوچک و من به خانه بر می گردم، با تامن، در اتاق خودم، در اتاق خودم، در اتاق خودم هستم
[ترجمه گوگل]یک پیاده روی کوچیک و من خواهم بود، من با Tommen، در اتاق های خود در داخل Holdfast Maegor، خواهم بود

14. It is anchored to the ocean floor by a root-like structure called a holdfast.
[ترجمه ترگمان]آن با یک ساختار ریشه ای به نام holdfast در کف اقیانوس لنگر انداخته است
[ترجمه گوگل]این یک ساختار مشابه ریشه به نام 'نگهدار' به کف اقیانوس متصل است

15. Filial piety towards parents, is that to which we should holdfast.
[ترجمه ترگمان]تقوا Filial نسبت به پدر و مادر، این است که ما باید از which استفاده کنیم
[ترجمه گوگل]تقدیر به نفع والدین، این است که ما بایستی پایبند باشیم

پیشنهاد کاربران

یک عضو ساقه ای شکل که توسط آن یک جلبک یا دیگر گیاهان یا حیوانات آبی ساده به یک بستر متصل است

قدرتمند

اقامتگاه، منزل

به چیزی پایبند ماندن، روی چیزی پافشاری کردن، به چیزی وفادار ماندن

پناهگاه

فعل: hold fast to sth

to keep believing strongly in something = اعتقاد راسخ داشتن به چیزی

سفت و سخت گرفتن , شدیدا اعمال کردن

holdfast ( اقیانوس شناسی )
واژه مصوب: چسبانه 2
تعریف: عضوی در برخی از آبزیان که آبزی را به بستر می چسباند


کلمات دیگر: