کلمه جو
صفحه اصلی

oyster


معنی : صدف، صدف خوراکی
معانی دیگر : سرچشمه ی سود آور، منبع فایده، در معرض استفاده، اویستر، (عامیانه) آدم کم حرف

انگلیسی به فارسی

(جانورشناسی) صدف خوراکی


صدف، صدف خوراکی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: any of various edible mollusks found chiefly in shallow water and characterized by a lumpy, irregular bi-valved shell, esp. the pearl oyster.

(2) تعریف: something with the promise of a prize or reward.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: oysters, oystering, oystered
• : تعریف: to collect oysters.

• any of various edible bivalve mollusks that are found mainly in shallow waters and are generally eaten raw; dark piece of meat found in the hollow of the pelvic bone of a fowl; non-talkative or secretive person (informal)
an oyster is a large, flat shellfish. some oysters can be eaten and others produce pearls.

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] معروفترین گروه دو کفه اى ها که با سیمانى کردن صدفهایشان به قسمت زیر لایه (که می تواند سطحى سخت از هر جنس، سنگ یا صدف باشد) خودشان را به یکدیگر می چسبند

مترادف و متضاد

صدف (اسم)
ammonite, oyster, shell, pearl, cowrie, shard, cowry

صدف خوراکی (اسم)
oyster

جملات نمونه

1. oyster bed
بستر صدف خوراکی (محل نشو و نمای صدفها در کف دریا)

2. oyster rake
چهار شاخ (برای گردآوری) صدف خوراکی

3. an oyster shell
صدف یا پوسته ی صدف خوراکی

4. the world is my oyster
دنیا به کام من است.

5. the world is your (or my etc. ) oyster
دنیا به کام تو (یا من و غیره) است

6. I enjoy eating oyster; it's really delicious.
[ترجمه ترگمان]از خوردن صدف لذت می برم، خیلی خوش مزه است
[ترجمه گوگل]از غذا خوردن صدف لذت می برم واقعا خوشمزه است

7. Oyster beds, on the mudflats, are a form of fish farming.
[ترجمه ترگمان]تخت خواب صدفی، در the، نوعی از پرورش ماهی است
[ترجمه گوگل]تختهای Oyster، در mudflats، یک نوع از ماهیگیری هستند

8. With talent like that, the world is her oyster.
[ترجمه ترگمان]با این استعداد، دنیا صدف اوست
[ترجمه گوگل]با استعداد شبیه به آن، جهان صدف اوست

9. Indeed, a dispute over the oyster beds proceeded to the House of Lords in 188
[ترجمه ترگمان]در واقع، مشاجره بر روی بس تر صدف به مجلس اعیان در ۱۸۸ راه یافت
[ترجمه گوگل]در واقع، اختلاف در مورد تختهای صدف، در سال 188 به مجلس لرد فرستاده شد

10. This stretch of road is oyster country and there are several spots in Marshall and Tomales to purchase the mollusks.
[ترجمه ترگمان]این بخش از جاده صدف است و چندین نقطه در (مارشال)و Tomales برای خرید نرم تنان وجود دارد
[ترجمه گوگل]این قطعه جاده کشور استیضاح است و چندین نقطه در مارشال و تامالز وجود دارد که برای خرید قارچ ها استفاده می شود

11. The oyster boats were still fixed to the moorings, a sure sign that Oystermouth was in mourning.
[ترجمه ترگمان]قایق های صدف هنوز به آن محل تلاقی کرده بودند، یک علامت مطمئن که Oystermouth در حال سوگواری است
[ترجمه گوگل]قایق های برفی هنوز به محاصره ها ثابت شده بودند، نشانه هایی که Oystermouth در حال عزاداری بود

12. Tod's heart cowers like an oyster at any quick movement from the other bodies in our car.
[ترجمه ترگمان]قلب Tod مانند صدف که هر حرکت سریعی از بدن دیگر در اتومبیل ما به وجود می اید
[ترجمه گوگل]قلب تولد در هر حرکت سریع از بدن دیگر در ماشین ما مانند یک صدف است

13. The southern oyster drill, also called a conch, has not been a threat in Galveston Bay for years.
[ترجمه ترگمان]مته oyster جنوبی که یک صدف حلزونی نام دارد، سال ها در Bay Galveston تهدید نشده است
[ترجمه گوگل]مته یخچال جنوبی، همچنین یک کوه یخ زده نامیده شده است، سالها در خلیج گالوستون تهدیدی نداشته است

14. The day cracked open like an oyster.
[ترجمه ترگمان]آن روز مثل صدف باز شد
[ترجمه گوگل]روز مانند یک صدف باز شد

15. She had a hard shell like an oyster.
[ترجمه M] او یک پوسته دارد که مانند صدف صفت است
[ترجمه ترگمان]صدف خوراکی پیدا کرده بود
[ترجمه گوگل]او یک پوسته سخت مانند یک صدف داشت

The world is my oyster.

دنیا به کام من است.


پیشنهاد کاربران

صدف - صدف دریایی - صدف خوراکی -


صدف

صدف خوراکی ، صدف ، صدف دریایی ،


کلمات دیگر: