کلمه جو
صفحه اصلی

lymphatic


معنی : لنفاوی، لنف بر، بلغمی، موجد لنف، خلطی
معانی دیگر : وابسته به یا حاوی لنف، تنابه ای، لنفی، وابسته به بد کار کردن غده های تنابه ای، گره لنفاوی، بی حال، بی نا، دچار رخوت (سابقا فکر می کردند در اثر زیادی تنابه است)

انگلیسی به فارسی

لنفاوی، لنف بر، بلغمی، موجد لنف


لنفاوی، لنف بر، بلغمی، موجد لنف، خلطی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: of, concerning, or associated with lymph.

- a lymphatic duct
[ترجمه ترگمان] شکاف های عمیقی بر او چیره می شد
[ترجمه گوگل] کانال لنفاوی

(2) تعریف: lacking in vitality; sluggish.
اسم ( noun )
مشتقات: lymphatically (adv.)
• : تعریف: a vessel that transports lymph.

• of or pertaining to lymph or a lymph vessel; having a phlegmatic temperament, tending to be calm and sluggish

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] لنفاتیک کانال عروقی که لنف (مایعی شفاف که به طور عمده از لنفوسیت ها تشکیل شده است)، را منتقل می کند.

مترادف و متضاد

لنفاوی (صفت)
lymphatic, lymphoid

لنف بر (صفت)
lymphatic

بلغمی (صفت)
stolid, mucoid, pituitary, lymphatic

موجد لنف (صفت)
lymphatic

خلطی (صفت)
lymphatic

جملات نمونه

1. These chylomicrons enter the blood through the lymphatic system where they impart a turbid appearance to serum.
[ترجمه ترگمان]این chylomicrons از طریق سلول های لنفاوی به خون وارد می شوند که بر سرم ظاهر شوم دارند
[ترجمه گوگل]این چیلومیکرون ها از طریق سیستم لنفاوی وارد خون می شوند، در حالی که آنها ظاهر کثیفی را به سرم وارد می کنند

2. The filtering function of lymphatic tissue enables the tonsils and adenoids to trap pathogens.
[ترجمه ترگمان]کارکرد فیلترینگ بافت lymphatic، the و adenoids را قادر می سازد تا بیماری زاها را به دام بیندازند
[ترجمه گوگل]عملکرد فیلتر کردن بافت لنفاوی لوزه ها و آدنوئید ها را قادر می سازد تا پاتوژن ها را به دام اندازند

3. The lymphatic vessel related to the pulmonary artery is the main current of the deep lymphatic network of the lung and extends to the part near the meta-arteriole.
[ترجمه ترگمان]رگ lymphatic که به سرخرگ ریوی مربوط می شود، جریان اصلی شبکه lymphatic deep ریه است و تا نزدیکی متا - امتداد می یابد
[ترجمه گوگل]عروق لنفاوی مربوط به شریان ریوی، جریان اصلی شبکه لنفاوی عمیق ریه است و به بخش نزدیک متا آرترول گسترش می یابد

4. Objective To explore the value of lymphatic mapping and sentinel lymph node analysis in laparoscopic colectomy for colon carcinoma.
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی ارزش نقشه برداری lymphatic و آنالیز غدد لنفاوی در colectomy laparoscopic برای carcinoma colon
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی ارزش نقشه برداری لنفاوی و تحلیل گره های لنفاوی نگهبان در کولکتومی لاپاروسکوپی برای کارسینوم کولون

5. It was revealed that the lymphatic tissue were first found in 17th week, and were found in half of the appendices between 17th and 20th week and in about 90% of appendices after 21th week.
[ترجمه ترگمان]مشخص شد که بافت لنفاوی اولین بار در هفته هفدهم یافت شد و در نیمی از پیوست ها بین هفدهم و بیستم و در حدود ۹۰ % پیوست ها بعد از هفته ۲۱th یافت شدند
[ترجمه گوگل]معلوم شد که بافت لنفاوی در ابتدا در هفته هفتم یافت شد و در نیمه ی پیوست های بین هفته های 17 تا 20 و در حدود 90 درصد موارد بعد از هفته ی 21 یافت شد

6. The lymphatic vessels in infraglottic portions were also rich and interweaved a net.
[ترجمه ترگمان]The لنفاوی در بخش های infraglottic نیز ثروتمند بودند و توری داشتند
[ترجمه گوگل]عروق لنفاوی در قسمتهای infraglottics نیز غنی و interweaved شبکه

7. Conclusion: Culture Lymphatic endothelial cells of pig thoracic duct can be used as cell model for relative basic and clinical study.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: فرهنگ lymphatic سلول های اندوتلیال از مجاری پستان خوکی را می توان به عنوان مدل سلولی برای مطالعات اولیه و بالینی نسبی استفاده کرد
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: فرهنگ سلول های اندوتلیوم لنفاوی کانال قفسه سینه ای می تواند به عنوان مدل سلولی برای مطالعه نسبی پایه و بالینی مورد استفاده قرار گیرد

8. The lymphatic capillary networks and lymphatics of the ileum and the vermiform appendix may directly communicate with those of the cecum.
[ترجمه ترگمان]The capillary lymphatic و lymphatics of و ضمیمه vermiform می توانند مستقیما با آن of ارتباط برقرار کنند
[ترجمه گوگل]شبکه های مویرگی لنفاوی و لنفاتیک ileum و آپاندیس ورم مفاصل می توانند به طور مستقیم با کسانی که از ساکوم ارتباط دارند، ارتباط برقرار کنند

9. This law can promote lymphatic fluid and haemal circulation, improve bosom nutrition metabolization.
[ترجمه ترگمان]این قانون می تواند به ترویج روان lymphatic و گردش خون و بهبود تغذیه سینه کمک کند
[ترجمه گوگل]این قانون می تواند سیال لنفاوی و گردش خون را بهبود بخشد، متابولیزه شدن تغذیه بوزوم را بهبود بخشد

10. Purple: Have inhibition to motorial system, lymphatic system and heart system, can maintain the potassium balance inside body, make the person has safe feeling.
[ترجمه ترگمان]بنفش: مهار سیستم motorial، سیستم لنفاوی و سیستم قلب، می تواند تعادل پتاسیم را در بدن حفظ کند، باعث شود فرد احساس امنیت کند
[ترجمه گوگل]بنفش: مهار به سیستم موتورسیکلت، سیستم لنفاوی و سیستم قلب، می تواند تعادل پتاسیم را در داخل بدن حفظ کند، باعث ایجاد حس ایمن فرد شود

11. Objective To measure the real time velocity of lymphatic flow in rat mesentery in vivo.
[ترجمه ترگمان]هدف اندازه گیری سرعت زمان حقیقی جریان lymphatic در موش rat در in vivo
[ترجمه گوگل]هدف: اندازه گیری سرعت زمان واقعی جریان لنفاوی در موش صحرایی درون بدن

12. Of hip joint lymphatic and intumescent, very painful, what reason is knowing?
[ترجمه ترگمان]از lymphatic مفاصل و intumescent مفاصل، بسیار دردناک، چه دلیلی دارد؟
[ترجمه گوگل]از لنفاد مفصل ران و تنفس، بسیار دردناک است، علت چیست؟

13. Elephantiasis, or lymphatic filariasis, is a mosquito-borne disease caused by several types of nematode worm, including B. malayi.
[ترجمه ترگمان]elephantiasis یا or لنفاوی یک بیماری ناشی از پشه است که توسط چندین نوع کرم nematode از جمله B ایجاد می شود malayi
[ترجمه گوگل]Elephantiasis یا فیلاریاسیون لنفاوی، یک بیماری پشه ناشی از چند نوع از کرم نماتد، از جمله B Malayi است

14. The lacteals of villi are part of the lymphatic system.
[ترجمه ترگمان]The of بخشی از سیستم لنفاوی هستند
[ترجمه گوگل]Lacteals ویله ها بخشی از سیستم لنفاوی هستند

15. Purple: Have depressive effect to motorial, lymphatic system and heart system, the balance of the Potassium inside tenability body, have promote quiet the feeling with love and care other.
[ترجمه ترگمان]بنفش: دارای اثر depressive به motorial، سیستم لنفاوی و سیستم قلب، تعادل پتاسیم در بدن tenability، احساس آرامش را با عشق و مراقبت دیگر ارتقا دهید
[ترجمه گوگل]بنفش: اثر افسردگی را به سیستم موتورسیکلت، سیستم لنفاوی و سیستم قلب، تعادل پتاسیم داخل بدن قابل انعطاف، آرام آرام احساس با عشق و مراقبت دیگر را تحریک کند

پیشنهاد کاربران

سیستم ایمنی

دستگاه لنفاوی ( در سیستم ایمنی موجود است، خود سیستم ایمنی محسوب نمی شود. )

lymphatic ( زیست‏شناسی )
واژه مصوب: تنابه‏ای
تعریف: مربوط به تنابه/ لنف|||متـ . لنفی


کلمات دیگر: