کلمه جو
صفحه اصلی

maneuverable

انگلیسی به فارسی

مانور پذیری


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of maneuver.

• able to be maneuvered

جملات نمونه

1. They were available in large numbers, they could fly low, and they were tremendously maneuver-able and very versatile.
[ترجمه ترگمان]آن ها به صورت اعداد بزرگ در دسترس بودند، آن ها می توانستند پایین پرواز کنند و فوق العاده مانور دادن و بسیار متنوع بودند
[ترجمه گوگل]آنها در تعداد زیادی در دسترس بودند، می توانستند پایین پرواز کنند، و آنها به شدت مانور توانا و بسیار متنوع بودند

2. In-line skates are more maneuverable than regular roller skates.
[ترجمه ترگمان]کفش های پاشنه بلند به صورت - تر از کفش های اسکیت باز معمولی به نظر می رسند
[ترجمه گوگل]اسکیت های درون خطی مانور بیشتری نسبت به اسکیت های غلتکی معمولی دارند

3. That makes it extremely maneuverable in tight, crowded quarters.
[ترجمه ترگمان] این باعث میشه خیلی به هم نزدیک بشن، یه ربع شلوغ
[ترجمه گوگل]این باعث می شود که در محدوده های تنگ و شلوغ بسیار قابل حمل باشد

4. Speedy and maneuverable, these fighters are nonetheless fragile.
[ترجمه ترگمان]با این وجود، این مبارزان با این حال شکننده هستند
[ترجمه گوگل]سریع و مانور پذیر است، اما این جنگجویان شکننده هستند

5. They're fast, maneuverable machines with machineguns as their primary attack.
[ترجمه ترگمان]آن ها سریع، ماشین های maneuverable با machineguns را به عنوان حمله اولیه خود انتخاب کردند
[ترجمه گوگل]آنها سریع و مانور با ماشین آلات به عنوان حمله اصلی خود هستند

6. Also, is the target missile maneuverable?
[ترجمه ترگمان]آیا موشک هدف موشک هدف است؟
[ترجمه گوگل]همچنین موشک هدف موشکی است؟

7. They are quite maneuverable and agile ships in battle but should not engage on one-on-one battles with frigate or even East Indiaman.
[ترجمه ترگمان]آن ها کاملا مجهز به کشتی های سبک و چابک در جنگ هستند، اما نباید با ناو جنگی یا حتی Indiaman شرقی درگیر شوند
[ترجمه گوگل]آنها کشتی های کاملا قابل حمل و پر جنب و جوش در نبرد هستند، اما نباید در جنگ های یک نفره با ناو یا حتی شرق هندوستان شرکت کنند

8. A maneuverable roller path is comected with the machines in upstream and downstream.
[ترجمه ترگمان]مسیر roller maneuverable با ماشین هایی در بالادست و پایین دست comected
[ترجمه گوگل]مسیر غلتکی مانور با ماشین آلات در بالا و پایین دست سازگار است

9. They're faster and more maneuverable and their weapon systems pack a big punch.
[ترجمه ترگمان]آن ها سریع تر و more ترند و سیستم های سلاح آن ها مشت بزرگی را جمع می کنند
[ترجمه گوگل]آنها سریع تر و مانور تر عمل می کنند و سیستم های سلاح آنها پانچ بزرگ را می پوشانند

10. This one offers a maneuverable and spin friendly feel that will favor aggressive all court players.
[ترجمه ترگمان]این یکی یک حس دوستانه و spin را ارائه می دهد که به نفع تمام بازیکنان درباری رفتار خواهد کرد
[ترجمه گوگل]این یک ویژگی منحصر به فرد و متنوعی دارد که همه بازیکنان دادگا را تهاجمی خواهد کرد

11. Finally, a predigestion method of maneuverable model and a path planing which has a two level structure is given.
[ترجمه ترگمان]در نهایت، یک روش predigestion از مدل maneuverable و یک برنامه ریزی مسیر که دارای یک ساختار دو سطحی است داده شده است
[ترجمه گوگل]در نهایت، یک روش پیشگیری از مدل مانور پذیری و برنامه ریزی مسیر که دارای ساختار دو سطح است، ارائه شده است

12. Next, network crime is very maneuverable, the doorsill is very low.
[ترجمه ترگمان]سپس، جرم شبکه بسیار ساده است، doorsill بسیار پایین است
[ترجمه گوگل]بعد، جرایم شبکه بسیار مانور پذیر است، ورودی بسیار کم است

13. It's also extremely maneuverable because of its short wheelbase and small wheels that turn on a dime.
[ترجمه ترگمان]همچنین به خاطر چرخ کوچک و چرخ های کوچک آن به شدت آسیب دیده است
[ترجمه گوگل]این نیز به دلیل دوچرخه کوتاه و چرخ های کوچک آن که به نوبه خود بر روی یک چرخ دنده می چرخد ​​بسیار قابل حمل است

14. To lay down the maneuverable path the specification is introduced, the job practice and the maneuverable path the item which should pay attention in the maintenance.
[ترجمه ترگمان]برای پایین گذاشتن مسیر maneuverable، استاندارد ویژگی معرفی می شود، کار شغلی و مسیر maneuverable موردی که باید در تعمیر و نگهداری مورد توجه باشد
[ترجمه گوگل]برای تعیین مسیر مانور، مشخصات مشخص شده، شیوه کار و مسیر مانور موردی است که باید در نگهداری توجه شود

15. A blastboat fills the gap between highly maneuverable starfighters and weapons - laden capital warships.
[ترجمه ترگمان]A شکاف بین کشتی های جنگی پر از اسلحه و کشتی های جنگی پر از سلاح را پر می کند
[ترجمه گوگل]یک انفجار دریایی شکاف بین نیروهای ستارگان بسیار قابل حمل و سلاح های جنگی سرمایه را پر می کند

پیشنهاد کاربران

مانور پذیر


کلمات دیگر: