(کلیسا) قاری، خواننده ی متن انجیل در کلیسا، (کلیسای کاتولیک) عضو دسته ی دوم از چهار دسته ی دون پایه (minor orders)، قاری کتاب مقدس در کلیسای کاتولیک، مدرس
lector
(کلیسا) قاری، خواننده ی متن انجیل در کلیسا، (کلیسای کاتولیک) عضو دسته ی دوم از چهار دسته ی دون پایه (minor orders)، قاری کتاب مقدس در کلیسای کاتولیک، مدرس
انگلیسی به فارسی
قاری کتاب مقدس در کلیسای کاتولیک، مدرس
انگلیسی به انگلیسی
• professor, lecturer (in a college, university, etc.); one who reads lections in a church
جملات نمونه
1. Caveat lector, of course, so much of this is bound to be wrong.
[ترجمه ترگمان]البته، البته این کار باید غلط از آب در بیاید
[ترجمه گوگل]مطمئنا، بسیاری از سخنرانان پیشگفتار، اشتباه می کنند
[ترجمه گوگل]مطمئنا، بسیاری از سخنرانان پیشگفتار، اشتباه می کنند
2. Since 200 he's been a lector at Center for Electronic Music of China of CCOM, instructing composing and basic theories.
[ترجمه ترگمان]از سن ۲۰۰ سالگی در مرکز موسیقی الکترونیک چین در CCOM، تعلیم آهنگسازی و تئوری های اساسی بوده است
[ترجمه گوگل]از سال 200 او در مرکز موسیقی الکترونیک چین از CCOM، سخنرانی و تئوری های پایه ای را به عهده داشت
[ترجمه گوگل]از سال 200 او در مرکز موسیقی الکترونیک چین از CCOM، سخنرانی و تئوری های پایه ای را به عهده داشت
3. Technology, Lector, Master, Research area: Embeded System and Information Process Technology.
[ترجمه ترگمان]فن آوری، Lector، استاد، حوزه پژوهش: سیستم Embeded و تکنولوژی فرآیند اطلاعات
[ترجمه گوگل]فناوری، لکتور، کارشناسی ارشد، زمینه تحقیق: سیستم و فناوری پردازش اطلاعات Embeded
[ترجمه گوگل]فناوری، لکتور، کارشناسی ارشد، زمینه تحقیق: سیستم و فناوری پردازش اطلاعات Embeded
4. That same year the rabbinical diploma was conferred on him by Rabbi Weiss, lector in Vienna.
[ترجمه ترگمان]در همان سال، در وین، Rabbi ویس، lector در وین، به او اهدا شد
[ترجمه گوگل]همان سال دیپلم ربیبی به او توسط ورابنی وایس، سخنگوی وین، به او اعطا شد
[ترجمه گوگل]همان سال دیپلم ربیبی به او توسط ورابنی وایس، سخنگوی وین، به او اعطا شد
5. Once, while attending church, I saw the priest snoring while the lector read from the Bible.
[ترجمه ترگمان]یک بار، در حالی که مشغول کلیسا بودم، کشیش را دیدم که در حالی که کتاب مقدس از انجیل می خواند، خروپف می کرد
[ترجمه گوگل]یک بار، در حالی که در کلیسا حضور داشتم، در حالی که سخنگوی کتاب مقدس خوانده بود، من را دیدم که خروپف کشیش را دید
[ترجمه گوگل]یک بار، در حالی که در کلیسا حضور داشتم، در حالی که سخنگوی کتاب مقدس خوانده بود، من را دیدم که خروپف کشیش را دید
6. The main character in the movie is Dr Hannibal Lector, who displays all the characteristics of a psychopath.
[ترجمه ترگمان]شخصیت اصلی فیلم، دکتر Hannibal Lector است که تمام ویژگی های یک psychopath را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]شخصیت اصلی فیلم این است که دکتر هانیبال لکتور، که تمام ویژگی های یک روان پاپ را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]شخصیت اصلی فیلم این است که دکتر هانیبال لکتور، که تمام ویژگی های یک روان پاپ را نشان می دهد
7. The article I read did not say if he intends to eventually limit the ministries of lector, extraordinary minister of the Eucharist and musician to males.
[ترجمه ترگمان]مقاله ای که من خواندم این بود که او قصد دارد در نهایت وزارتخانه های of، وزیر فوق العاده نان مقدس و موسیقیدان را به مردان محدود کند
[ترجمه گوگل]مقاله ای که خواندم نگفتم که آیا وی قصد دارد تا در نهایت وزارتخانه ها را به عنوان یک سخنگوی، وزیر خارجه و موسیقیدان خارجی به مردان معرفی کند
[ترجمه گوگل]مقاله ای که خواندم نگفتم که آیا وی قصد دارد تا در نهایت وزارتخانه ها را به عنوان یک سخنگوی، وزیر خارجه و موسیقیدان خارجی به مردان معرفی کند
8. Features: High DC current gain, low saturation voltage, high col lector power dissipation.
[ترجمه ترگمان]ویژگی ها: بهره جریان مستقیم DC، ولتاژ اشباع کم، اتلاف قدرت بالا و اتلاف توان
[ترجمه گوگل]ویژگی ها: افزایش ولتاژ DC بالا، ولتاژ اشباع پایین، dissipation power col lector
[ترجمه گوگل]ویژگی ها: افزایش ولتاژ DC بالا، ولتاژ اشباع پایین، dissipation power col lector
کلمات دیگر: