قابل بحث، مورد بحث، مورد مذاکره، تحت بررسی
in dispute
قابل بحث، مورد بحث، مورد مذاکره، تحت بررسی
انگلیسی به انگلیسی
• controversial, contended
جملات نمونه
1. The cause of the accident was still in dispute .
[ترجمه ترگمان]علت حادثه همچنان در کش مکش بود
[ترجمه گوگل]علت حادثه هنوز درگیر بود
[ترجمه گوگل]علت حادثه هنوز درگیر بود
2. The union is in dispute with management over working hours.
[ترجمه ترگمان]این اتحادیه در حال مشاجره با مدیریت در طول ساعات کاری است
[ترجمه گوگل]این اتحادیه با مداخله در ساعتهای کاری اختلاف نظر دارد
[ترجمه گوگل]این اتحادیه با مداخله در ساعتهای کاری اختلاف نظر دارد
3. The miners were in dispute with their employers over pay.
[ترجمه ترگمان]معدنچیان در مورد حقوق کارفرمایان با کارفرمایان خود اختلاف داشتند
[ترجمه گوگل]معدنچیان با پرداختن به کارفرمایان خود اختلاف نظر داشتند
[ترجمه گوگل]معدنچیان با پرداختن به کارفرمایان خود اختلاف نظر داشتند
4. The facts of the case are still in dispute.
[ترجمه ترگمان]حقایق این مورد هنوز در حال بحث و جدل هستند
[ترجمه گوگل]حقایق پرونده هنوز در اختلاف قرار دارند
[ترجمه گوگل]حقایق پرونده هنوز در اختلاف قرار دارند
5. The company is currently in dispute with the government over price fixing.
[ترجمه ترگمان]این شرکت در حال حاضر در حال مشاجره با دولت در مورد اصلاح قیمت است
[ترجمه گوگل]این شرکت در حال حاضر با اختلافات دولت در مورد قیمت گذاری اختلاف دارد
[ترجمه گوگل]این شرکت در حال حاضر با اختلافات دولت در مورد قیمت گذاری اختلاف دارد
6. Your sincerity is not in dispute.
[ترجمه ترگمان]صداقت شما در بحث نیست
[ترجمه گوگل]صداقت شما در اختلاف نیست
[ترجمه گوگل]صداقت شما در اختلاف نیست
7. The two countries are in dispute over the boundaries of their coastal waters.
[ترجمه ترگمان]این دو کشور بر سر مرزه ای آب های ساحلی خود اختلاف دارند
[ترجمه گوگل]دو کشور در مورد مرزهای آب های ساحلی خود اختلاف نظر دارند
[ترجمه گوگل]دو کشور در مورد مرزهای آب های ساحلی خود اختلاف نظر دارند
8. Don't get mixed up in dispute.
[ترجمه ترگمان]بحث سر مشاجره نیست
[ترجمه گوگل]مخالفت نکنید
[ترجمه گوگل]مخالفت نکنید
9. . The employees have been in dispute with management for three weeks.
[ترجمه ترگمان]کارمندان به مدت سه هفته با مدیریت درگیر بوده اند
[ترجمه گوگل] کارکنان سه هفته با مدیریت اختلاف نظر دارند
[ترجمه گوگل] کارکنان سه هفته با مدیریت اختلاف نظر دارند
10. The paternity of the child is in dispute.
[ترجمه ترگمان]پدری که فرزند فرزند خوانده می شود در بحث است
[ترجمه گوگل]پدر و مادر کودک در حال اختلاف است
[ترجمه گوگل]پدر و مادر کودک در حال اختلاف است
11. The actual sum of compensation due is still in dispute .
[ترجمه ترگمان]مبلغ واقعی غرامت ناشی از آن هنوز در بحث است
[ترجمه گوگل]مبلغ واقعی جبران خساره هنوز در اختلاف است
[ترجمه گوگل]مبلغ واقعی جبران خساره هنوز در اختلاف است
12. We're in dispute about overtime rates.
[ترجمه ترگمان]ما در مورد نرخ اضافه کاری بحث و مشاجره می کنیم
[ترجمه گوگل]ما در مورد نرخ های اضافه کاری اختلاف نظر داریم
[ترجمه گوگل]ما در مورد نرخ های اضافه کاری اختلاف نظر داریم
13. The penalty ordered by the referee was in dispute by one of the teams.
[ترجمه ترگمان]جریمه صادر شده توسط داور توسط یکی از تیم ها مورد اختلاف بود
[ترجمه گوگل]مجازات شده توسط داور توسط یکی از تیمها مورد اختلاف قرار گرفت
[ترجمه گوگل]مجازات شده توسط داور توسط یکی از تیمها مورد اختلاف قرار گرفت
14. The sovereignty of these islands is in dispute.
[ترجمه ترگمان]حق حاکمیت این جزایر مورد مناقشه است
[ترجمه گوگل]حاکمیت این جزایر در اختلاف است
[ترجمه گوگل]حاکمیت این جزایر در اختلاف است
15. The principal issues in dispute concern the duration of the future treaty.
[ترجمه ترگمان]مسائل اصلی در نزاع مربوط به مدت زمان معاهده آینده است
[ترجمه گوگل]مسائل اصلی در اختلافات مربوط به مدت زمان معامله آتی است
[ترجمه گوگل]مسائل اصلی در اختلافات مربوط به مدت زمان معامله آتی است
پیشنهاد کاربران
ما به النزاع
کلمات دیگر: