کلمه جو
صفحه اصلی

one of these days


یکی از همین روزا

انگلیسی به انگلیسی

• during one of these upcoming days, the day is not far when

جملات نمونه

1. One of these days is none of these days.
[ترجمه ترگمان]یکی از این روزها هیچ یک از این روزها نیست
[ترجمه گوگل]یکی از این روزها هیچ یک از این روزها نیست

2. One of these days I'll get my shit together.
[ترجمه ترگمان]یکی از این روزها shit را جمع می کنم
[ترجمه گوگل]یکی از این روزها گیتارم را با هم می گیرم

3. He's so old that he will snuff out one of these days.
[ترجمه ترگمان]او آنقدر پیر است که یکی از این روزها انفیه بکشد
[ترجمه گوگل]او خیلی قدیمی است که یکی از این روزها را از بین می برد

4. He'll come to a bad end one of these days.
[ترجمه ترگمان]یکی از این روزها به پایان بد خواهد رسید
[ترجمه گوگل]او یکی از این روزها به پایان بدی می رسد

5. I'm sure your watch will turn up one of these days.
[ترجمه ترگمان]مطمئنم که ساعت شما یکی از همین روزها به سر خواهد آمد
[ترجمه گوگل]من مطمئن هستم که ساعت شما یکی از این روزها را خواهد گرفت

6. That wretched child I'll swing for him one of these days!
[ترجمه ترگمان]من یکی از همین روزها برای او تاب می خورم!
[ترجمه گوگل]این کودک ترسناک من یکی از این روزها را برای او خواهم نوشت!

7. You're going to get into serious trouble one of these days.
[ترجمه ترگمان]یکی از این روزها تو دردسر بزرگی می افتی
[ترجمه گوگل]یکی از این روزها به مشکل جدی تبدیل شده است

8. He'll come to a sticky end one of these days if he carries on like that.
[ترجمه ترگمان]اگر این طور ادامه دهد، یکی از این روزها خواهد آمد
[ترجمه گوگل]یکی از این روزها، اگر او چنین کاری را انجام دهد، به پایان چسبنده خواهد رسید

9. One of these days, humankind will destroy the world.
[ترجمه ترگمان]یکی از این روزها، بشر جهان را نابود خواهد کرد
[ترجمه گوگل]یکی از این روزها، بشریت جهان را نابود خواهد کرد

10. One of these days he'll realize what a fool he's been.
[ترجمه ترگمان]یکی از همین روزها میفهمه که چه احمقی بوده
[ترجمه گوگل]یکی از این روزها او متوجه خواهد شد که او احمق بوده است

11. One of these days you'll come back and ask me to forgive you.
[ترجمه ترگمان]یکی از همین روزها بر می گردی و از من بخواه که تو رو ببخشم
[ترجمه گوگل]یکی از این روزها شما به عقب می آیید و از من بخواهید که شما را ببخشد

12. One of these days I'm going to walk right out of here and never come back.
[ترجمه ترگمان]یکی از همین روزها از اینجا بیرون میرم و هیچ وقت بر نمی گردم
[ترجمه گوگل]یکی از این روزها من قصد دارم از اینجا بیرون بروم و هرگز به عقب برگردم

13. One of these days Sam is going to come up against a good old time proper door.
[ترجمه ترگمان]یکی از این روزها سام می خواهد در مقابل یک در درست و حسابی باز شود
[ترجمه گوگل]یکی از این روزها سام، در برابر یک روز خوب، مناسب است

14. There may be good news from Washington one of these days.
[ترجمه ترگمان]ممکن است یکی از این روزها خبره ای خوبی از واشنگتن به گوش برسد
[ترجمه گوگل]یکی از این روزها ممکن است خبر خوبی از واشنگتن باشد

15. One of these days I'll get this garage straight.
[ترجمه ترگمان]یکی از همین روزها این گاراژ را درست می کنم
[ترجمه گوگل]یکی از این روزها من این گاراژ را مستقیما دریافت می کنم


کلمات دیگر: