کلمه جو
صفحه اصلی

one after the other

انگلیسی به انگلیسی

• in succession, in a series, one following the other

جملات نمونه

1. The houses caught fires one after the other.
[ترجمه ترگمان]خانه ها یکی پس از دیگری آتش می گرفتند
[ترجمه گوگل]خانه ها یکی پس از دیگری آتش گرفتند

2. One after the other Danton, Robespierre and the rest went to the guillotine.
[ترجمه ترگمان]یکی پس از دیگری دانتون، روبسپیر و بقیه به سوی گیوتین رفتند
[ترجمه گوگل]یکی پس از دیگر Danton، Robespierre و بقیه به گیوتین رفت

3. Sybil ate three biscuits, one after the other.
[ترجمه ترگمان]Sybil سه بیسکوییت و یکی پس از دیگری خورد
[ترجمه گوگل]Sybil سه بیسکویت خوردند، یکی پس از دیگری

4. My three guitars broke one after the other.
[ترجمه ترگمان]سه تا گیتار من یکی پس از دیگری شکسته
[ترجمه گوگل]سه گیتار من یکی را بعد از دیگری شکست

5. They stood out the enemy's attacks one after the other.
[ترجمه ترگمان]آن ها به یکی پس از دیگری حمله کردند
[ترجمه گوگل]آنها حملات دشمن را یکی پس از دیگری ایستادند

6. They drove the car one after the other.
[ترجمه ترگمان]اتومبیل را یکی پس از دیگری می راندند
[ترجمه گوگل]آنها ماشین را یکی پس از دیگری سوار کردند

7. I'll eat chocolates one after the other until the box is finished.
[ترجمه ترگمان]یکی پس از دیگری شکلات را می خورم تا وقتی که جعبه تمام شود
[ترجمه گوگل]من یک شکلات را بعد از دیگری بخورم تا جعبه تمام شود

8. Orderly ranks of waves broke one after the other up on to all the rocky beaches.
[ترجمه ترگمان]صفوف منظم امواج یکی پس از دیگری به سواحل سنگی برخورد کردند
[ترجمه گوگل]مرتبه صفر از امواج یکی پس از دیگری بر روی تمام سواحل سنگی شکستن

9. One after the other the towers of prestige and glamour were falling to him.
[ترجمه ترگمان]یکی پس از دیگری برج های پرستیژ و فریبندگی به سوی او سرازیر شدند
[ترجمه گوگل]یکی پس از دیگری، برج های پرستی و زرق و برق به او افتادند

10. She was toasted by all of them, one after the other, seriously and without embarrassment, without even smiles.
[ترجمه ترگمان]از همه آن ها toasted بود، یکی پس از دیگری، جدی و بدون خجالت، بدون اینکه حتی لبخند بزند
[ترجمه گوگل]او توسط همه آنها، یکی پس از دیگری، به طور جدی و بدون خجالت، بدون حتی لبخند تند تند

11. C. -They ambled up the crowded tunnel, one after the other, their eyes as lifeless as their team.
[ترجمه ترگمان]ان ها با سرعت به طرف تونل شلوغ می رفتند، یکی پس از دیگری، چشم هایشان به همان خوبی گروه شان بود
[ترجمه گوگل]سی - آنها تونل شلوغ را با هم مخلوط کردند، یکی پس از دیگری، چشمانشان به عنوان تیم خود بی جان بود

12. He saw the top brass one after the other and noted down his reactions and observations.
[ترجمه ترگمان]او یکی از اعضای ارشد برنجی را بعد از دیگری دید و به واکنش ها و مشاهدات خود اشاره کرد
[ترجمه گوگل]او بعد از دیگری برنج بالا را دید و واکنشها و مشاهداتش را ذکر کرد

13. One after the other, Nat, Aldo, Jimmy and Ben got on to their bikes and rode off.
[ترجمه ترگمان]بعد از دیگری، نات، Aldo، جیمی و بن سوار دوچرخه شدند و رفتند
[ترجمه گوگل]یکی پس از دیگری، نات، آلدو، جیمی و بن به دوچرخه خود رفت و رفتند

14. Bidding was brisk, ie Many offers were made one after the other.
[ترجمه ترگمان]سپس دستور داد که یکی پس از دیگری از او خواستگاری کنند
[ترجمه گوگل]دعوت شدید بود، یعنی بسیاری از پیشنهادات یکی پس از دیگری بود

15. Each took the oath and then gave almost identical evidence, one after the other condemning the prisoners in the dock.
[ترجمه ترگمان]هر یک از آن ها سوگند یاد کرد و پس از محکوم کردن زندانیان در اسکله، تقریبا یک مدرک مشابه داد
[ترجمه گوگل]هرکدام سوگند دادند و سپس تقاضای تقریبا یکسان را دادند، یکی پس از دیگری، محکوم کردن زندانیان در حوض

پیشنهاد کاربران

One after the other=one after another=یکی پس از دیگری

. e. g
:"Definition of "take turns
When a number of people take turns, they do the same thing one after the other

پشت سر هم


کلمات دیگر: