کلمه جو
صفحه اصلی

in fits and starts

انگلیسی به انگلیسی

• according to his mood; intermittently

جملات نمونه

1. Replies to the advertisement are arriving in fits and starts.
[ترجمه ترگمان]در پاسخ ها به تبلیغات مربوط می شود و شروع می شود
[ترجمه گوگل]پاسخ به تبلیغات در حال ورود به متن و شروع می شود

2. He spoke in fits and starts.
[ترجمه ترگمان]او با تشنج حرف می زد و شروع به خواندن می کرد
[ترجمه گوگل]او در متن و شروع به صحبت کرد

3. My slimming attempts tend to go in fits and starts.
[ترجمه ترگمان]داروهای لاغری من تمایل دارند تا غش کنند و شروع به کار کنند
[ترجمه گوگل]تلاش های لاغری من تمایل به رفتن و شروع می شود

4. The radio works in fits and starts.
[ترجمه ترگمان]رادیو مورد استفاده قرار می گیرد و شروع می شود
[ترجمه گوگل]رادیو کار می کند و شروع می کند

5. The conversation is awkward, moving in fits and starts.
[ترجمه ترگمان]این مکالمه عجیب است، حرکت می کند و شروع به حرکت می کند
[ترجمه گوگل]مکالمه ناخوشایند است، در حال حرکت و در حال حرکت است

6. But civilization was approaching in fits and starts.
[ترجمه ترگمان]اما تمدن در شرف وقوع بود و شروع می شد
[ترجمه گوگل]اما تمدن در حال نزدیک شدن بود و شروع می شود

7. It has continued in fits and starts ever since.
[ترجمه ترگمان]این بیماری از آن زمان به بعد شروع می شود و از آن زمان به بعد آغاز می شود
[ترجمه گوگل]این موضوع تا به امروز ادامه داشته است

8. In fits and starts he told Seton, Ramsay, Gray and others the sorry tale.
[ترجمه ترگمان]گاه و بیگاه به سیتن، رمزی، گری و دیگران داستان متاسف را تعریف می کرد
[ترجمه گوگل]او در متن و شروع به گفتگو با ستون، رامسی، گری و دیگران گفت

9. Electoral reform is moving ahead in fits and starts.
[ترجمه ترگمان]اصلاحات انتخاباتی در حال پیشرفت است و شروع به کار می کند
[ترجمه گوگل]اصلاحات انتخاباتی در حال حرکت به جلو و در حال حرکت است

10. Although change often unfolds in fits and starts, organisations can learn to improve.
[ترجمه ترگمان]اگر چه تغییر اغلب به طور مناسب تغییر می کند و شروع می شود، سازمان ها می توانند یاد بگیرند که بهبود پیدا کنند
[ترجمه گوگل]اگر چه تغییرات اغلب در متناسب و شروع می شود، سازمان ها می توانند یاد بگیرند که بهبود یابد

11. This means the machine tends to go forward in fits and starts, sometimes quite quickly but at other times embarrassingly slowly.
[ترجمه ترگمان]این به این معنی است که ماشین تمایل دارد به جلو برود و شروع کند، گاهی خیلی سریع اما به طرز خجالت آوری به کندی پیش می رود
[ترجمه گوگل]این به این معنی است که دستگاه تمایل به رفتن به جلو را دارد و شروع می کند، گاهی اوقات به سرعت، اما در بعضی موارد شرم آورانه به آرامی

12. The replies to the advertisement are arriving in fits and starts.
[ترجمه ترگمان]پاسخ به این تبلیغ به موقع وارد می شود و شروع می شود
[ترجمه گوگل]پاسخ به تبلیغات در حال ورود به متن و شروع می شود

13. And today, as the economy sputters in fits and starts, we should all stop and consider this truth: the one thing worse than being unemployed is living with the fear of unemployment.
[ترجمه ترگمان]و امروز، هنگامی که اقتصاد دچار بحران شد و شروع به کار کرد، همه ما باید توقف کنیم و این حقیقت را در نظر بگیریم: چیزی که بدتر از بیکاری است، زندگی با ترس از بیکاری است
[ترجمه گوگل]و امروز، همانطور که اقتصاد در متناسب و شروع می شود، ما باید همه را متوقف کنیم و این واقعیت را در نظر بگیریم: یک چیز بدتر از بیکاری، با ترس بیکاری زندگی می کند

14. The program was active in fits and starts, and it was essentially killed in 2004 because it was deemed ineffective, former and current intelligence officials said.
[ترجمه ترگمان]مقامات اطلاعاتی سابق و کنونی گفتند که این برنامه در زمان مناسب فعال بود و در سال ۲۰۰۴ به دلیل بی اثر بودن آن، کشته شد
[ترجمه گوگل]این برنامه در حال اجراست و شروع به کار می کند و در سال 2004 عملا کشته شد، زیرا مقامات اطلاعاتی سابق و فعلی گفته اند که آن را بی اثر می دانند


کلمات دیگر: