کلمه جو
صفحه اصلی

manageress


مدیره، رئیسه، زن خانه دار

انگلیسی به فارسی

مدیره،رئیسه،زن خانه دار


مدیر عامل


انگلیسی به انگلیسی

• female manager
a manageress is a woman who runs an organization such as a shop or restaurant.

جملات نمونه

1. Naomi had reached the dizzy heights of manageress.
[ترجمه ترگمان]نایومی به اوج سرگیجه of رسیده بود
[ترجمه گوگل]نائومی به اوج سرگیجه مدیران رسیده بود

2. We collected our packed lunch from the manageress, and, as the sun again was shining, set out for Helvellyn.
[ترجمه ترگمان]ناهار را از کافه manageress جمع کردیم و چون خورشید دوباره می درخشید، برای Helvellyn آماده شد
[ترجمه گوگل]ما ناهار بسته بندی شده ما را از مدافعان جمع آوری کردیم و، همانطور که خورشید دوباره درخشید، برای Helvellyn تنظیم شد

3. The robber then forced Ben, the shop's manageress and her son into a cupboard.
[ترجمه ترگمان]آن وقت راهزن به زور بن، مدیره کافه و پسرش را به یک گنجه گذاشت
[ترجمه گوگل]دزد پس از آن بن، مدافع فروشگاه و پسرش را به یک کمد مجبور کرد

4. Mrs Coyle was retiring after 17 years as manageress.
[ترجمه ترگمان]خانم Coyle بعد از ۱۷ سال به عنوان مدیر انتخاب شد
[ترجمه گوگل]خانم کایل پس از 17 سال به عنوان مدیر مدرسه بازنشسته شد

5. She is an efficient manageress.
[ترجمه ترگمان]خانم مدیر خوبی است
[ترجمه گوگل]او یک مدیر کارآمد است

6. We're complaining to the manageress.
[ترجمه ترگمان]ما داریم از خانم manageress شکایت می کنیم
[ترجمه گوگل]ما از مدیران شکایت داریم

7. The staff clubbed together to buy the canteen manageress a leaving present.
[ترجمه ترگمان]کارکنان با چماق جمع شدند تا نماینده کافه manageress را بخرند و حال حاضر را ترک کنند
[ترجمه گوگل]کارکنان با هم به خرید یک مدیر اجرایی غذا رفتند

8. The manageress shod over all her staff and several left because they couldn't stand such treatment.
[ترجمه ترگمان]خانم مدیر کافه با تمام کارکنان خود و چند تن دیگر، از آن جهت که نمی توانستند چنین رفتاری را تحمل کنند، همه جا را ترک کرد
[ترجمه گوگل]مدیرعالی تمام کارکنانش را از دست داد و چندین نفر به سمت چپ رفتند؛ زیرا آنها نمیتوانستند این درمان را تحمل کنند

9. The manageress is from South Africa, just clam and relax.
[ترجمه ترگمان]خانم مدیر کافه اهل آفریقای جنوبی است، فقط صدف و استراحت
[ترجمه گوگل]مدیر این است که از آفریقای جنوبی است، فقط بستن و استراحت

10. Franlow maintains Mrs Taylor was dismissed after a long-running dispute with the manageress.
[ترجمه ترگمان]Franlow مدعی است که خانم تیلور پس از یک مشاجره طولانی با مدیر کافه مرخص شده است
[ترجمه گوگل]فرانلو می گوید خانم تیلور پس از یک اختلاف طولانی مدت با مدیر برنامه رد شد

11. The small lobby had a high plastic desk at which the manageress sat.
[ترجمه ترگمان]سرسرای کوچک یک میز پلاستیکی داشت که در آن کافه مدیره کافه نشسته بود
[ترجمه گوگل]لابی کوچک میز میز پلاستیکی بالا داشت که مدیر آن نشسته بود

12. Sara, beautiful Sara, appeared in the accounts as the manageress.
[ترجمه ترگمان]سارا، سارا زیبا، به حساب مدیره کافه اومده بود
[ترجمه گوگل]سارا، زیبای سارا، به عنوان مدیر انتخاب شد

13. Jean had gone off to the ladies when the manageress came to lead them to their table.
[ترجمه ترگمان]ژان وال ژان پس از آن که مدیر کافه آمده بود تا آن ها را به سر میز ایشان برساند، به نزد بانوان رفته بود
[ترجمه گوگل]ژان به خانم ها رفت زمانی که مدیر بود آمد تا آنها را به میز خود منجر شود

14. Mr Adams was repeatedly bullied and picked on by manageress Elizabeth Archer.
[ترجمه ترگمان]آقای آدامز چندین بار مورد خشونت قرار گرفت و توسط مدیر \"الیزابت آرچر\" انتخاب شد
[ترجمه گوگل]آقای آدامز بارها و بارها مورد ضرب و شتم قرار گرفت و توسط الیزابت آرچر، مدیر برنده شد


کلمات دیگر: