لبنان
lebanese
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• resident of lebanon, one of lebanese origin
of or pertaining to lebanon, of lebanese origin
of or pertaining to lebanon, of lebanese origin
جملات نمونه
1. Israel is set to free more Lebanese prisoners.
[ترجمه ترگمان]اسرائیل قرار است زندانیان لبنانی بیشتری را آزاد کند
[ترجمه گوگل]اسرائیل قصد دارد زندانیان بیشتری را آزاد کند
[ترجمه گوگل]اسرائیل قصد دارد زندانیان بیشتری را آزاد کند
2. The Lebanese were a seafaring people.
[ترجمه ترگمان]مردم لبنان ملوان بودند
[ترجمه گوگل]لبنانی ها یک مسافر دریایی بودند
[ترجمه گوگل]لبنانی ها یک مسافر دریایی بودند
3. He called for the Lebanese to close ranks behind his government.
[ترجمه ترگمان]او درخواست کرد که لبنان صفوف خود را پشت سر دولت خود ببندد
[ترجمه گوگل]او خواستار اینکه لبنانی ها در پشت سر خود قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]او خواستار اینکه لبنانی ها در پشت سر خود قرار می گیرند
4. The first wave consisted of Lebanese and Syrian, and some Egyptian immigrants.
[ترجمه ترگمان]اولین موج شامل لبنان و سوریه و برخی مهاجران مصری بود
[ترجمه گوگل]موج اول شامل لبنانی، سوری و برخی مهاجران مصری بود
[ترجمه گوگل]موج اول شامل لبنانی، سوری و برخی مهاجران مصری بود
5. Lebanese children who fled with their family from Israeli attacks in south Lebanon, play in a school in Saida, July 1 200
[ترجمه ترگمان]کودکان لبنانی که با خانواده خود از حملات اسرائیل در جنوب لبنان گریخته بودند، در روز ۱ ژوئیه در مدرسه ای در سعیده بازی کردند
[ترجمه گوگل]کودکان لبنانی که از خانواده اش فرار کرده اند از حملات اسرائیل در جنوب لبنان، در مدرسه ای در سیدا، در 1 ژوئیه 200
[ترجمه گوگل]کودکان لبنانی که از خانواده اش فرار کرده اند از حملات اسرائیل در جنوب لبنان، در مدرسه ای در سیدا، در 1 ژوئیه 200
6. This photograph by Adnan Hajj, a Lebanese photographer, showed thick black smoke rising above buildings in the Lebanese capital after an Israeli air raid.
[ترجمه ترگمان]این عکس توسط عدنان Hajj، یک عکاس لبنانی، دود سیاه غلیظی را نشان داد که در بالای ساختمان ها در پایتخت لبنان پس از حمله هوایی اسرائیل به وجود آمد
[ترجمه گوگل]این عکاس عدنان حاج، یک عکاس لبنانی، پس از یک حمله هوایی اسرائیل، دود سیاهی سیاه و سفید را در ساختمان های بالای پایتخت لبنان افزایش داد
[ترجمه گوگل]این عکاس عدنان حاج، یک عکاس لبنانی، پس از یک حمله هوایی اسرائیل، دود سیاهی سیاه و سفید را در ساختمان های بالای پایتخت لبنان افزایش داد
7. Several thousands of Lebanese have been killed at the hands of the Israeli Defense Force.
[ترجمه ترگمان]چندین هزار لبنانی به دست نیروهای دفاع اسرائیل کشته شده اند
[ترجمه گوگل]هزاران نفر از مردم لبنان به دست نیروی دفاع اسرائیل کشته شده اند
[ترجمه گوگل]هزاران نفر از مردم لبنان به دست نیروی دفاع اسرائیل کشته شده اند
8. His parents were Livenis [ Lebanese ] immigrants.
[ترجمه ترگمان]پدر و مادرش Livenis (لبنانی)بودند
[ترجمه گوگل]پدر و مادر او مهاجران Livenis [لبنانی] بودند
[ترجمه گوگل]پدر و مادر او مهاجران Livenis [لبنانی] بودند
9. Lebanese Prime Minister Fuad Siniora says the country will not be intimidated.
[ترجمه ترگمان]نخست وزیر لبنان فواد سینیوره می گوید که کشور مرعوب نخواهد شد
[ترجمه گوگل]فواد سینیور، نخست وزیر لبنان، می گوید کشور کشور را تهدید نخواهد کرد
[ترجمه گوگل]فواد سینیور، نخست وزیر لبنان، می گوید کشور کشور را تهدید نخواهد کرد
10. Drive west . Change buses at Syro - Lebanese borders . Transfer to Tripoli . Visit the Crusader's Castle of St.
[ترجمه ترگمان]برین غرب تغییر اتوبوس ها در مرزه ای Syro - لبنان انتقال به طرابلس به قلعه جنگ های صلیبی سنت St سری بزنید
[ترجمه گوگل]رانندگی در غرب اتوبوس ها را در مرزهای سوریه - لبنان تغییر دهید انتقال به طرابلس بازدید از قلعه صلیبی سنت
[ترجمه گوگل]رانندگی در غرب اتوبوس ها را در مرزهای سوریه - لبنان تغییر دهید انتقال به طرابلس بازدید از قلعه صلیبی سنت
11. Sabat, the Lebanese host of a popular TV show, for years gave his viewers psychic advice and predictions. This may cost him his life.
[ترجمه ترگمان]Sabat، میزبان لبنانی یک نمایش تلویزیونی محبوب، سال ها به بینندگان توصیه و پیش بینی های روانی کرد این ممکن است به قیمت جانش تمام شود
[ترجمه گوگل]سابات، میزبان یک نمایش تلویزیونی محبوب لبنان، برای سالها به بینندگان خود توصیه و پیش بینی روانی داده است این ممکن است او را به زندگی خود بپردازد
[ترجمه گوگل]سابات، میزبان یک نمایش تلویزیونی محبوب لبنان، برای سالها به بینندگان خود توصیه و پیش بینی روانی داده است این ممکن است او را به زندگی خود بپردازد
12. Similar to antipasto, these Lebanese small plates are a great thing to have in the fridge.
[ترجمه ترگمان]همانند antipasto، این صفحات کوچک لبنانی چیز بزرگی هستند که در یخچال داشته باشند
[ترجمه گوگل]همانند antipasto، این صفحات کوچک لبنان چیز خوبی است که در یخچال وجود دارد
[ترجمه گوگل]همانند antipasto، این صفحات کوچک لبنان چیز خوبی است که در یخچال وجود دارد
13. Lebanese sources said that 48 Lebanese civilians had been killed.
[ترجمه ترگمان]منابع لبنانی گفتند که ۴۸ شهروند لبنانی کشته شده اند
[ترجمه گوگل]منابع لبنانی گفتند که 48 شهروند لبنانی کشته شده اند
[ترجمه گوگل]منابع لبنانی گفتند که 48 شهروند لبنانی کشته شده اند
14. On October the Lebanese Government proposed to abolish the French position in the republic.
[ترجمه ترگمان]در ماه اکتبر دولت لبنان پیشنهاد حذف موضع فرانسه در این جمهوری را داد
[ترجمه گوگل]در ماه اکتبر دولت لبنان پیشنهاد لغو موقعیت فرانسه را در جمهوری کرد
[ترجمه گوگل]در ماه اکتبر دولت لبنان پیشنهاد لغو موقعیت فرانسه را در جمهوری کرد
15. For the second straight day, the Lebanese army and militants clashed in Tripoli.
[ترجمه ترگمان]برای دومین روز صاف، ارتش لبنان و شبه نظامیان در طرابلس درگیر شدند
[ترجمه گوگل]در روز دوم دوم، ارتش لبنان و ستیزه جویان در طرابلس با یکدیگر روبرو شدند
[ترجمه گوگل]در روز دوم دوم، ارتش لبنان و ستیزه جویان در طرابلس با یکدیگر روبرو شدند
پیشنهاد کاربران
لبنانی
لبنانی ، کسی که در لبنان زندگی میکند
کلمات دیگر: