رجوع شود به: cassava، نشاسته کاساو، آرد مانیوک
manioc
رجوع شود به: cassava، نشاسته کاساو، آرد مانیوک
انگلیسی به فارسی
نشاسته کاساو،ارد مانیوک
مانوك
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: see cassava.
• cassava, type of edible plant that grows in tropical regions and is used in high-starch diets (native to africa, asia and south america)
manioc is a tropical plant with thick roots that is grown for food. it is also called `cassava'.
manioc is a tropical plant with thick roots that is grown for food. it is also called `cassava'.
جملات نمونه
1. Farmers grow maize, rice, manioc, yams, millet and other food crops.
[ترجمه ترگمان]کشاورزان ذرت، برنج، manioc، سیب زمینی، ارزن و سایر محصولات غذایی پرورش می دهند
[ترجمه گوگل]کشاورزان ذرت، برنج، مانویک، یام، ارزن و سایر محصولات غذایی را رشد می دهند
[ترجمه گوگل]کشاورزان ذرت، برنج، مانویک، یام، ارزن و سایر محصولات غذایی را رشد می دهند
2. Drain the cooked manioc, return to the pan and mash with a potato masher or fork.
[ترجمه ترگمان]the را تخلیه کنید، manioc را تخلیه کنید، به ماهی تابه برگردید و با یک masher یا fork سیب زمینی مخلوط کنید
[ترجمه گوگل]منیسک پخته شده را از بین ببرید، به تابه بریزید و با یک سیب زمینی یا چنگال بپزدید
[ترجمه گوگل]منیسک پخته شده را از بین ببرید، به تابه بریزید و با یک سیب زمینی یا چنگال بپزدید
3. Meanwhile, to ferment the brew, old tribal women masticate more manioc and spit the juice into a bowl.
[ترجمه ترگمان]در همین حال، برای تخمیر the، زنان قبیله قدیم manioc بیشتری را masticate کردند و آب را درون کاسه انداختند
[ترجمه گوگل]در عین حال، برای تحریک کردن دم، زنان قبیله ای قدیمی تر مانیکور بیشتری می کنند و آب را به یک کاسه می ریزند
[ترجمه گوگل]در عین حال، برای تحریک کردن دم، زنان قبیله ای قدیمی تر مانیکور بیشتری می کنند و آب را به یک کاسه می ریزند
4. They were filled with broken pots that he noted were exactly like those his wives used to process and cook manioc, down to minute details.
[ترجمه ترگمان]آن ها پر از ظروف شکسته بودند که به نظر او دقیقا شبیه آن زنانی بود که قبلا به کار می رفتند و آشپزی می کردند و به جزئیات دقیقه گوش می دادند
[ترجمه گوگل]آنها با گلدان های شکسته پر شده بودند که اشاره کرد دقیقا همان هایی بود که همسرانش برای پردازش و پختن مانیکو، تا جزئیات دقیق، مورد استفاده قرار می گرفت
[ترجمه گوگل]آنها با گلدان های شکسته پر شده بودند که اشاره کرد دقیقا همان هایی بود که همسرانش برای پردازش و پختن مانیکو، تا جزئیات دقیق، مورد استفاده قرار می گرفت
5. Why aren't the foods known to ancient America such as chocolate, lima beans, squash, potatoes, tomatoes, manioc, etc. included in the Book of Mormon?
[ترجمه ترگمان]چرا غذاهایی که به آمریکای باستان مثل شکلات، لوبیا، لوبیا، سیب زمینی، گوجه فرنگی، manioc و غیره شناخته می شوند در کتاب مورمون ها گنجانده شده اند؟
[ترجمه گوگل]چرا غذاهای شناخته شده در آمریکا باستان مانند شکلات، لوبیا لوبیا، اسکواش، سیب زمینی، گوجه فرنگی، مانیک و غیره که در کتاب مورمون وجود دارد؟
[ترجمه گوگل]چرا غذاهای شناخته شده در آمریکا باستان مانند شکلات، لوبیا لوبیا، اسکواش، سیب زمینی، گوجه فرنگی، مانیک و غیره که در کتاب مورمون وجود دارد؟
6. Some 500 rosewood logs lay stacked behind a padlocked bamboo fence in a storage lot surrounded by fields of corn and manioc.
[ترجمه ترگمان]بعضی از چوب ها از چوب صندل سرخ در پشت توده ای از fence چوبی که توسط مزارع ذرت و ذرت احاطه شده بود، روی هم تلنبار شده بود
[ترجمه گوگل]حدود 500 چوب درخت گردویی در پشت یک حصار بامبو قفل شده در یک انباری که توسط حوزه های ذرت و منوچک احاطه شده است قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]حدود 500 چوب درخت گردویی در پشت یک حصار بامبو قفل شده در یک انباری که توسط حوزه های ذرت و منوچک احاطه شده است قرار گرفته است
7. In the Xingu, the dark earth is less prevalent than some areas, because local populations depend mostly on manioc and orchards, which do not require high-fertility soils.
[ترجمه ترگمان]در the، زمین تیره کم تر از برخی مناطق شایع است، زیرا جمعیت های محلی بیشتر به manioc و باغ های میوه وابسته هستند که به خاک باروری بالا نیاز ندارند
[ترجمه گوگل]در منطقه Xingu، زمین تیره کمتر از برخی مناطق شایع است، زیرا جمعیت محلی بیشتر به منویک و باغات بستگی دارد که نیازی به خاک های پر بار ندارند
[ترجمه گوگل]در منطقه Xingu، زمین تیره کمتر از برخی مناطق شایع است، زیرا جمعیت محلی بیشتر به منویک و باغات بستگی دارد که نیازی به خاک های پر بار ندارند
8. Two separate dry seasons have progressively expanded until they meet to form one long hot season, hitting crops such as maize, manioc and sweet potato.
[ترجمه ترگمان]دو فصل خشک و خشک به تدریج گسترش می یابند تا این که آن ها بتوانند یک فصل طولانی داغ را تشکیل دهند و به محصولاتی مانند ذرت، manioc و سیب زمینی شیرین برخورد کنند
[ترجمه گوگل]دو فصل خشک جداگانه به تدریج گسترش یافتند تا زمانی که یک فصل طولانی گرم را تشکیل دهند، به محصولاتی مانند ذرت، مانویک و سیب زمینی شیرین می رسند
[ترجمه گوگل]دو فصل خشک جداگانه به تدریج گسترش یافتند تا زمانی که یک فصل طولانی گرم را تشکیل دهند، به محصولاتی مانند ذرت، مانویک و سیب زمینی شیرین می رسند
9. He grows a few crops around his huts, including corn and manioc, and often collects honey from hives that stingless bees construct in the hollows of tree trunks.
[ترجمه ترگمان]او چند محصول در اطراف کلبه ها، از جمله ذرت و manioc پرورش می دهد و اغلب عسل را از کندو که زنبوره ای stingless در حفره های درختان می سازند، جمع آوری می کند
[ترجمه گوگل]او در اطراف کلبه هایش، از جمله ذرت و مانیوک، چند محصول را تولید می کند و اغلب عسل را از کندو استخراج می کند که زنبوران بی دندان در توده های تنه درختان ساخته شده اند
[ترجمه گوگل]او در اطراف کلبه هایش، از جمله ذرت و مانیوک، چند محصول را تولید می کند و اغلب عسل را از کندو استخراج می کند که زنبوران بی دندان در توده های تنه درختان ساخته شده اند
کلمات دیگر: