منگوله، له کردن، بریدن، پاره کردن، خرد کردن
mangled
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• you use mangled to describe something that has been crushed and twisted.
جملات نمونه
1. His body was crushed and mangled beyond recognition.
[ترجمه ترگمان]بدنش له شده و خرد شده بود
[ترجمه گوگل]بدن او خرد شده بود و بیش از حد شناخته شده
[ترجمه گوگل]بدن او خرد شده بود و بیش از حد شناخته شده
2. My sweater got mangled in the washing machine.
[ترجمه ترگمان]ژاکتم توی ماشین لباس شویی پاره شد
[ترجمه گوگل]ژاکت من در ماشین لباسشویی منحرف شد
[ترجمه گوگل]ژاکت من در ماشین لباسشویی منحرف شد
3. He was off work because he'd mangled his hand in a machine.
[ترجمه ترگمان]او از کار بی کار بود، چون دستش را در یک ماشین پاره کرده بود
[ترجمه گوگل]او از کار خارج شد، زیرا دستش را در یک ماشین فرو ریخت
[ترجمه گوگل]او از کار خارج شد، زیرا دستش را در یک ماشین فرو ریخت
4. His arm was mangled in the machine.
[ترجمه ترگمان]دستش در دستگاه خرد شده بود
[ترجمه گوگل]بازوی او در دستگاه منهدم شد
[ترجمه گوگل]بازوی او در دستگاه منهدم شد
5. He wrote a good speech, but he mangled it up.
[ترجمه ترگمان]او یک سخنرانی خوب نوشت، اما آن را پاره کرد
[ترجمه گوگل]او یک سخنرانی خوب نوشت، اما او آن را منحرف کرد
[ترجمه گوگل]او یک سخنرانی خوب نوشت، اما او آن را منحرف کرد
6. As he read the poem out loud, he mangled the rhythm so badly that it scarcely made any sense.
[ترجمه ترگمان]وقتی شعر را با صدای بلند خواند، ریتم آن قدر بد شد که اصلا با عقل جور در نمی آمد
[ترجمه گوگل]وقتی شعر را با صدای بلند خواند، ریتم را چنان نادیده گرفت که به هیچ وجه معنی نداشت
[ترجمه گوگل]وقتی شعر را با صدای بلند خواند، ریتم را چنان نادیده گرفت که به هیچ وجه معنی نداشت
7. His hand was mangled in the machine.
[ترجمه ترگمان]دستش در دستگاه خرد شده بود
[ترجمه گوگل]دستش در ماشین خراشیده شد
[ترجمه گوگل]دستش در ماشین خراشیده شد
8. The car was badly mangled in the accident.
[ترجمه ترگمان]اتومبیل در تصادف خرد و خمیر شده بود
[ترجمه گوگل]این ماشین در حادثه بدرفتاری شد
[ترجمه گوگل]این ماشین در حادثه بدرفتاری شد
9. The orchestra had mangled Bach's music.
[ترجمه ترگمان]نوازندگان موسیقی باخ را له کرده بودند
[ترجمه گوگل]ارکستر موزیک باخ را از بین برد
[ترجمه گوگل]ارکستر موزیک باخ را از بین برد
10. They were impressively mangled, like outrageous metal sculptures.
[ترجمه ترگمان]آن ها به طرز خطرناکی mangled بودند، مثل مجسمه های فلزی outrageous
[ترجمه گوگل]آنها به شدت منحرف شده بودند، مانند مجسمه های فلزی ظالمانه
[ترجمه گوگل]آنها به شدت منحرف شده بودند، مانند مجسمه های فلزی ظالمانه
11. Yesterday afternoon onlookers watched in silence as the mangled Land Rover was removed from the Newcastle / London line.
[ترجمه ترگمان]دیروز، هنگامی که لندرور mangled از خط لندن \/ لندن خارج شد، تماشاگران بعد از ظهر در سکوت تماشا کردند
[ترجمه گوگل]بعد از ظهر دیروز تماشاچیان در سکوت تماشا میکردند، همانطور که لندروور مگس از خط نیوکاسل / لندن حذف شد
[ترجمه گوگل]بعد از ظهر دیروز تماشاچیان در سکوت تماشا میکردند، همانطور که لندروور مگس از خط نیوکاسل / لندن حذف شد
12. An unprepared passenger might be mangled by the door or might miss his stop altogether.
[ترجمه ترگمان]یک مسافر بدون آمادگی ممکن بود در کنار در له شود و یا ممکن است دست از دست دادن او به کلی از دست برود
[ترجمه گوگل]یک مسافر آماده نشده ممکن است توسط درب منگنه شود و یا ممکن است از دست رفته خود را به طور کامل
[ترجمه گوگل]یک مسافر آماده نشده ممکن است توسط درب منگنه شود و یا ممکن است از دست رفته خود را به طور کامل
13. The mangled bus had been quickly hauled away and the streets washed clean of blood.
[ترجمه ترگمان]اتوبوس mangled به سرعت کنار گذاشته شده بود و خیابان ها پاک از خون شسته شده بودند
[ترجمه گوگل]اتوبوس رانده شده به سرعت از بین رفته و خیابان ها تمیز از خون ریخته شده اند
[ترجمه گوگل]اتوبوس رانده شده به سرعت از بین رفته و خیابان ها تمیز از خون ریخته شده اند
14. He had been working on mangled bodies all day, but this was the first patient he had lost.
[ترجمه ترگمان]تمام روز روی جنازه ها کار کرده بود، اما این اولین باری بود که از دست داده بود
[ترجمه گوگل]او در تمام طول روز در حال کار بر روی بدن منگوله بود، اما این اولین بیمار بود که او از دست داده بود
[ترجمه گوگل]او در تمام طول روز در حال کار بر روی بدن منگوله بود، اما این اولین بیمار بود که او از دست داده بود
15. As far as anybody knew, he'd mangled himself while helping a friend with some car repairs.
[ترجمه ترگمان]تا آنجا که کسی می دانست، در حالی که به یک دوست در تعمیرات ماشین کمک می کرد، خودش را تکه تکه کرده بود
[ترجمه گوگل]تا آنجا که هر کس می دانست، او خود را در حالی که به یک دوست با برخی از تعمیرات خودرو کمک می کرد
[ترجمه گوگل]تا آنجا که هر کس می دانست، او خود را در حالی که به یک دوست با برخی از تعمیرات خودرو کمک می کرد
پیشنهاد کاربران
درهم ریخته
له شده . از هم پاشیده شده
درب و داغون، له و په شده، از ریخت افتاده
لاشه
کلمات دیگر: