کوزوو
kosovo
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• region in southern serbia that is engaged in a struggle for independence from yugoslavia (site of bloody battles between the serbian army and albanian muslim and christian residents
جملات نمونه
1. Troops are needed to help get food into Kosovo where people are in desperate need.
[ترجمه ترگمان]سربازان برای به دست آوردن غذا به کوزوو مورد نیاز هستند، جایی که مردم به شدت به آن نیاز دارند
[ترجمه گوگل]نیروهای مورد نیاز برای کمک به خوردن غذا به کوزوو نیاز دارند
[ترجمه گوگل]نیروهای مورد نیاز برای کمک به خوردن غذا به کوزوو نیاز دارند
2. This chapter fully discusses the Kosovo War.
[ترجمه ترگمان]در این بخش به طور کامل در مورد جنگ کوزوو مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]این فصل به طور کامل درباره جنگ کوزوو صحبت می کند
[ترجمه گوگل]این فصل به طور کامل درباره جنگ کوزوو صحبت می کند
3. He knows that the current constitutional status of Kosovo is unsustainable.
[ترجمه ترگمان]او می داند که وضعیت قانونی کنونی کوزوو غیرقابل دوام است
[ترجمه گوگل]او می داند که وضعیت فعلی قانون اساسی کوزوو بی ثبات است
[ترجمه گوگل]او می داند که وضعیت فعلی قانون اساسی کوزوو بی ثبات است
4. The US used smart weapons in Iraq and Kosovo.
[ترجمه ترگمان]ایالات متحده از سلاح های هوشمند در عراق و کوزوو استفاده کرد
[ترجمه گوگل]ایالات متحده از سلاح های هوشمند در عراق و کوزوو استفاده می کند
[ترجمه گوگل]ایالات متحده از سلاح های هوشمند در عراق و کوزوو استفاده می کند
5. Last year's war in Kosovo produced a more coherent performance.
[ترجمه ترگمان]جنگ سال گذشته در کوزوو یک عملکرد منسجم را به وجود آورد
[ترجمه گوگل]جنگ سال گذشته در کوزوو یک عملکرد منسجمتر را ایجاد کرد
[ترجمه گوگل]جنگ سال گذشته در کوزوو یک عملکرد منسجمتر را ایجاد کرد
6. It is not hard to picture how Kosovo might explode.
[ترجمه ترگمان]درک این که چگونه کوزوو ممکن است منفجر شود سخت نیست
[ترجمه گوگل]تصویر کوزوو ممکن است منفجر شود
[ترجمه گوگل]تصویر کوزوو ممکن است منفجر شود
7. Agriculture flourished on the fertile soils of Kosovo and Metohija.
[ترجمه ترگمان]کشاورزی در زمین های حاصلخیز کوزوو و Metohija رشد کرد
[ترجمه گوگل]کشاورزی در خاک های حاصلخیز کوزوو و متوژیا رشد کرد
[ترجمه گوگل]کشاورزی در خاک های حاصلخیز کوزوو و متوژیا رشد کرد
8. So although Milosevic s iron grip over Kosovo was an embarrassment for the West, it was a convenience too.
[ترجمه ترگمان]بنابراین اگرچه فشار آهنین میلوسویچ برای غرب مایه شرمساری غرب بود، آن هم یک راحتی بود
[ترجمه گوگل]بنابراین، گرچه چنگ زدن به میلوسویچ بیش از کوزوو برای غرب خجالت زده بود، این نیز راحتی بود
[ترجمه گوگل]بنابراین، گرچه چنگ زدن به میلوسویچ بیش از کوزوو برای غرب خجالت زده بود، این نیز راحتی بود
9. The countries in the region do not want Kosovo independence, and Washington appears to go along with that view.
[ترجمه ترگمان]کشورهای منطقه خواستار استقلال کوزوو نیستند و به نظر می رسد که واشنگتن با این دیدگاه کنار برود
[ترجمه گوگل]کشورهای منطقه مایل به استقلال کوزوو نیستند، و واشنگتن به نظر می رسد با این دیدگاه همراه است
[ترجمه گوگل]کشورهای منطقه مایل به استقلال کوزوو نیستند، و واشنگتن به نظر می رسد با این دیدگاه همراه است
10. During the Kosovo conflict, the thick cloud meant that some unmanned aerial vehicles took more useful pictures than spy satellites.
[ترجمه ترگمان]در طول جنگ کوزوو، ابر ضخیم به این معنا بود که برخی از وسایل نقلیه هوایی بدون سرنشین نسبت به ماهواره های جاسوسی، تصاویر مفیدی به دست می آوردند
[ترجمه گوگل]در طول جنگ کوزوو، ابر ضخیم به این معنی بود که برخی از وسایل نقلیه بدون سرنشین، عکس های مفیدتری را نسبت به ماهواره های جاسوسی دریافت کردند
[ترجمه گوگل]در طول جنگ کوزوو، ابر ضخیم به این معنی بود که برخی از وسایل نقلیه بدون سرنشین، عکس های مفیدتری را نسبت به ماهواره های جاسوسی دریافت کردند
11. NATO kept up the pressure on the Serbs to get out of Kosovo.
[ترجمه ترگمان]ناتو فشار را بر صرب ها افزایش داد تا از کوزوو خارج شود
[ترجمه گوگل]ناتو فشار بر صرب ها برای خروج از کوزوو را حفظ کرد
[ترجمه گوگل]ناتو فشار بر صرب ها برای خروج از کوزوو را حفظ کرد
12. We are scared because we are being watched-such is the atmosphere in Pristina and other cities in Kosovo.
[ترجمه ترگمان]ما می ترسیم زیرا ما تحت تعقیب هستیم - این جو در Pristina و دیگر شهره ای کوزوو است
[ترجمه گوگل]ما ناامید هستیم زیرا ما در حال تماشای آن هستیم - مانند جو در پریشتینا و دیگر شهرهای کوزوو
[ترجمه گوگل]ما ناامید هستیم زیرا ما در حال تماشای آن هستیم - مانند جو در پریشتینا و دیگر شهرهای کوزوو
13. The young author bowed in with a novel about the Kosovo War.
[ترجمه ترگمان]نویسنده جوان با رمانی در مورد جنگ کوزوو به او تعظیم کرد
[ترجمه گوگل]نویسنده جوان با یک رمان درباره جنگ کوزوو روبرو شد
[ترجمه گوگل]نویسنده جوان با یک رمان درباره جنگ کوزوو روبرو شد
14. The increase is partly accounted for by the airlift of refugees from Kosovo.
[ترجمه ترگمان]این افزایش تا حدودی ناشی از حمل و نقل هوایی پناهندگان از کوزوو است
[ترجمه گوگل]این افزایش تا حدی ناشی از حمل و نقل پناهندگان از کوزوو است
[ترجمه گوگل]این افزایش تا حدی ناشی از حمل و نقل پناهندگان از کوزوو است
کلمات دیگر: