کلمه جو
صفحه اصلی

leaver

انگلیسی به فارسی

سرگردان


انگلیسی به انگلیسی

• one who leaves, one who abandons, one who leaves behind

جملات نمونه

1. The percentage of school leavers that go to university is about five per cent.
[ترجمه امین] درصد فارغ التحصیلانی که به دانشگاه می روند تقریبا 5 درصد است.
[ترجمه ترگمان]درصد مدارسی که به دانشگاه می روند حدود پنج درصد است
[ترجمه گوگل]درصد مهاجرانی که به دانشگاه میروند حدود 5 درصد است

2. We're conducting a poll among school leavers.
[ترجمه ترگمان]ما در حال اجرای یک نظرسنجی در میان leavers های مدرسه هستیم
[ترجمه گوگل]ما یک نظرسنجی را در میان دانش آموزان مدارس انجام می دهیم

3. The government is giving priority to school leavers in its job-creation programme.
[ترجمه ترگمان]دولت در برنامه ایجاد شغل خود اولویت را به مدارس راهنمایی می کند
[ترجمه گوگل]دولت در برنامه ایجاد شغل خود، اولویت را به کسانی که از مدرسه بیرون می روند، اهمیت می دهد

4. Many entry-level jobs were filled by school leavers.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مشاغل در سطح ورودی توسط leavers مدرسه پر شدند
[ترجمه گوگل]بسیاری از کارهای مقدماتی توسط مهاجمان مدرسه پر شده است

5. School leavers were joining the dole queue every day.
[ترجمه ترگمان]مدارس شبانه روزی هر روز به صف dole ملحق می شدند
[ترجمه گوگل]مربیان مدارس هر روز به صف پیاده روی می پیوندند

6. There are far more opportunities now for school leavers than there were fifty years ago.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر فرصت های بسیار بیشتری در مقایسه با پنجاه سال پیش وجود دارد
[ترجمه گوگل]در حال حاضر برای مربیان مدرسه بیشتر فرصت هایی وجود دارد تا پنجاه سال پیش

7. Alternatively, why not turn to male school leavers to make up the difference?
[ترجمه ترگمان]به همین ترتیب، چرا به مدرسه مرد turn تا تفاوت را جبران کند؟
[ترجمه گوگل]به طور متناوب، به همین دلیل است که متقاضیان تحصیلات تکمیلی را ترک می کنند تا تفاوت ایجاد کنند؟

8. Amongst black school leavers, finding a job is practically impossible.
[ترجمه ترگمان]بین یک مدرسه سیاه و سیاه، پیدا کردن یک کار عملا غیر ممکن است
[ترجمه گوگل]در میان متقاضیان تحصیل در مدرسه سیاه، یافتن شغلی عملا غیرممکن است

9. School leavers and university graduates have been attracted by the unique system, in which people share work and property.
[ترجمه ترگمان]فارغ التحصیلان مدرسه و فارغ التحصیلان دانشگاه ها توسط این سیستم منحصر به فرد جذب شده اند که در آن مردم کار و اموال را به اشتراک می گذارند
[ترجمه گوگل]دانشآموزان و فارغ التحصیلان دانشگاه از طریق سیستم منحصر به فرد جذب شده اند که در آن مردم کار و مالکیت را به اشتراک میگذارند

10. Leaver, then camping out on Oz art director Jonathan Goodchild's floor, joined the staff.
[ترجمه ترگمان]leaver، که در آن زمان بر روی زمین جاناتان Goodchild کارگردان هنر از شهر \"اوز\" اردو زده بود، به کارکنان پیوست
[ترجمه گوگل]Leaver، سپس در کمپینگ روی مدیر هنری اوز جاناتان گودچیلد، به کارکنان پیوست

11. Folly was a dropper of things and a leaver around of other things.
[ترجمه ترگمان]حماقت یکی از things بود و چیزهای دیگری هم در اطرافش دیده می شد
[ترجمه گوگل]به طور کلی کسانی بود که از چیزهای دیگر دور می شدند

12. I finally know my dream belong to just leaver.
[ترجمه ترگمان]بالاخره فهمیدم که رویای من متعلق به \"leaver\" - ه
[ترجمه گوگل]در نهایت می دانم که رویای من فقط متعلق به من است

13. If Germany were the leaver, it would face an inward flood.
[ترجمه ترگمان]اگر آلمان the می بود، با سیلی درونی روبرو می شد
[ترجمه گوگل]اگر آلمان از بین برود، با یک سیل درونی مواجه خواهد شد

14. When love is gone, please forgive the leaver. believe that her(his) heart gets broken as well, because your hearts were together in love.
[ترجمه ترگمان]، وقتی که عشق رفته لطفا \"leaver\" رو ببخشید باور کنید که قلب او هم شکسته می شود، چون قلب شما با هم در عشق است
[ترجمه گوگل]وقتی عشق رفته است، لطفا ببخشید باور کنید که قلب او نیز شکسته می شود، زیرا قلب هایتان در عشق با هم بودند

15. Leaver fleshy, squamose, spirally arranged, yellowish-white.
[ترجمه ترگمان]leaver، squamose، squamose و spirally از جنس زرد مایل به زرد
[ترجمه گوگل]Leaver مگس، اسکووموس، مارپیچ مرتب، زرد و سفید

پیشنهاد کاربران

تارک مدرسه ، ترک تحصیل کننده ( اسم: کسی که مدرسه را به قصد کار ترک میکند )

He leaves on the boat and goes to explore.




او سوار قایق می شود و به کارش می رود.

explore. سوار شدن


کلمات دیگر: