وابسته به توجیه، توجیهی، فرنودی، بهانه ای (justificative هم می گویند)
justificatory
وابسته به توجیه، توجیهی، فرنودی، بهانه ای (justificative هم می گویند)
انگلیسی به فارسی
وابسته به توجیه، توجیهی، فرنودی، بهانهای (justificative هم میگویند)
توجیهی
انگلیسی به انگلیسی
• serving to justify, supporting, defending, excusing
کلمات دیگر: