کلمه جو
صفحه اصلی

next door


در بعدی، خانه ی بعدی، همسایه، دیوار به دیوار، خانه (یامغازه یا ساختمان و غیره)ی مجاور، بعدی، پهلویی، خانه پهلویی، جنب این خانه

انگلیسی به فارسی

درب بعدی


انگلیسی به انگلیسی

قید ( adverb )
• : تعریف: in, at, or to the neighboring building, house, door, or the like.

- Please go next door and ask them to be quiet.
[ترجمه ترگمان] لطفا به در بعدی برو و از آن ها بخواه که ساکت باشند
[ترجمه گوگل] لطفا به خانه بعدی بروید و از آنها بخواهید آرام باشند
صفت ( adjective )
• : تعریف: in or at the neighboring building, house, door, or the like.

- the next-door office
[ترجمه ترگمان] دفتر بعدی
[ترجمه گوگل] دفتر بعدی
- Our next-door friends have a beautiful house.
[ترجمه ترگمان] دوستای همسایه مون خونه قشنگی دارن
[ترجمه گوگل] دوستان بعدی ما یک خانه زیبا دارند

• in the next house; neighbor; in the same neighborhood
if a house or flat is next door to the one you live in, or next door, there are no other houses or flats between that one and the one you live in.
if one building or place is next door to another, or next door, there are no other buildings or places between them.

جملات نمونه

1. my next-door neighbor
همسایه ی دیوار به دیوار من

2. he lives in the next-door building
او در ساختمان پهلویی زندگی می کند.

3. i heard a loud slap from the next-door room
صدای شلپ بلندی را از اتاق مجاور شنیدم.

4. A Russian couple have just moved in next door.
[ترجمه ترگمان] یه زوج روسی تازه اومده خونه بغلی
[ترجمه گوگل]یک زن و شوهر روسی فقط در کنار هم حرکت کرده اند

5. The baby next door often bawls.
[ترجمه ترگمان]در کنار بچه اغلب با صدای بلند حرف می زند
[ترجمه گوگل]در کنار درب بچه ها اغلب شلاق می زنند

6. Next door, 200 girls are limbering up for their ballet exams.
[ترجمه ترگمان]در همسایگی، ۲۰۰ دختر برای امتحانات باله خود آماده می شوند
[ترجمه گوگل]در کنار درب، 200 دختر برای امتحانات باله خود دست و پنجه نرم می کنند

7. They occupy the house next door.
[ترجمه ترگمان]خانه همسایه را اشغال کرده اند
[ترجمه گوگل]آنها خانه را در کنار یکدیگر اشغال می کنند

8. The manager's office is just next door.
[ترجمه ترگمان]دفتر مدیر تنها در بعدی است
[ترجمه گوگل]دفتر مدیر تنها در کنار درب است

9. A new family has/have moved in next door.
[ترجمه ترگمان]خانواده جدیدی در همسایگی ما حرکت کرده اند
[ترجمه گوگل]یک خانواده جدید در کنار هم قرار گرفته اند

10. The dogs next door are a real nuisance.
[ترجمه ترگمان]در همسایگی سگ ها خیلی آزار دهنده است
[ترجمه گوگل]سگ های بعدی یک مزاحم واقعی هستند

11. He lives next door to me.
[ترجمه ترگمان] اون در همسایگی من زندگی می کنه
[ترجمه گوگل]او در کنار من زندگی می کند

12. The room next door is noisy.
[ترجمه ترگمان]اتاق کناری پر سر و صدا است
[ترجمه گوگل]اتاق در اتاق شلوغ است

13. I went next door to the bathroom.
[ترجمه ترگمان] من رفتم خونه بغلی
[ترجمه گوگل]من در کنار حمام رفتم

14. Do you know the family next door?
[ترجمه ترگمان]خانواده همسایه رو می شناسی؟
[ترجمه گوگل]آیا خانواده ی خانوادگی را می شناسید؟

پیشنهاد کاربران

درب بعدی ، . . بغلی ، کناری ،

همسایه ی دیوار به دیوار

همسایه بغلی

دیوار به دیوار، پهلویی، بغلی، مجاور


کلمات دیگر: