کلمه جو
صفحه اصلی

manfully


مردانه، مردوار، دلیرانه

انگلیسی به فارسی

مردانه،مردوار،دلیرانه


به شدت


انگلیسی به انگلیسی

• like a man, courageously, bravely, determinedly, decisively
if someone does something manfully, they do it in a determined way; often used humorously.

جملات نمونه

1. He faced up to his troubles manfully.
[ترجمه ترگمان]با این همه، با تمام مشکلات روبه رو شد
[ترجمه گوگل]او به سختی با مشکلات خود مواجه شد

2. They stuck to their task manfully.
[ترجمه ترگمان]با هم به وظیفه خود پرداختند
[ترجمه گوگل]آنها به وظیفه خود به شدت به کار خود ادامه دادند

3. The actors struggled manfully with some of the worst lines of dialogue ever written.
[ترجمه ترگمان]بازیگران، مردانه با برخی از بدترین خطوط گفتگو که تا به حال نوشته شده بود، دست و پا می زدند
[ترجمه گوگل]بازیگران به شدت با بعضی از بدترین خطاهایی که تا کنون نوشته شده بودند، به شدت تلاش کردند

4. Joe struggled manfully with his case and rucksack.
[ترجمه ترگمان]جو در حالی که دست و پایش را گم کرده بود، با دست و پا به راه افتاد
[ترجمه گوگل]جو به شدت با پرونده و کوله پشتی مبارزه کرد

5. He strove manfully to overcome his speech defect.
[ترجمه ترگمان]سعی می کرد که با لکنت زبان سخن بگوید
[ترجمه گوگل]او به شدت تلاش کرد تا نقص گفتاری خود را برطرف کند

6. They rose manfully to the challenge.
[ترجمه ترگمان]آن ها مردانه در مقابل این مبارزه برخاستند
[ترجمه گوگل]آنها به شدت با چالش مواجه شدند

7. But he began to struggle manfully upwards, gaining mastery over one step before getting a crutch trapped in the lattice.
[ترجمه ترگمان]اما شروع به مبارزه با مردانه کرد، بر یک قدم، پیش از آن که چوب زیر بغلش را گیر بیندازد و در کنار پنجره به گیر بیفتد
[ترجمه گوگل]اما او شروع به مبارزه با قهرمانانه به سمت بالا، به دست آوردن تسلط بیش از یک قدم قبل از گرفتن کرختی به دام افتاده در شبکه

8. He walked on manfully, cutting down Springfield Road towards London Road.
[ترجمه ترگمان]با شتاب راه می رفت و جاده اسپرینگ فیلد را به سوی جاده لندن می برد
[ترجمه گوگل]او به طرز وحشیانه ای راه می رفت و جاده اسپرینگفیلد را به سمت جاده لندن بریده بود

9. My father gazed at me manfully.
[ترجمه ترگمان]پدرم مردانه به من خیره شد
[ترجمه گوگل]پدرم به من نگاه کرد

10. Tuppe struggled manfully with the rucksack and suitcase.
[ترجمه ترگمان]با کوله و چمدان مردانه دست و پنجه نرم کرد
[ترجمه گوگل]Tuppe به شدت با کوله پشتی و چمدان مبارزه کرد

11. They pose manfully in some anonymous public space.
[ترجمه ترگمان]آن ها در برخی از فضای عمومی ناشناس، مردانه به نظر می آیند
[ترجمه گوگل]آنها در برخی از فضای عمومی ناشناس به طور مؤثری مطرح می شوند

12. To expect them to stride manfully towards independence is rather like asking them to dive before they have been taught to swim.
[ترجمه ترگمان]انتظار داشته باشید که آن ها مردانه به سمت استقلال گام بردارند، ترجیح می دهند قبل از اینکه یاد بگیرند شنا کنند، شیرجه بروند
[ترجمه گوگل]انتظار می رود که آنها نسبت به استقلال قاطعانه عمل کنند، این است که از آنها بخواهید تا قبل از اینکه شنا کنند، آنها را غرق کنند

13. Inevitably, although I struggled manfully with the work, I excelled in nothing.
[ترجمه ترگمان]به ناچار، با وجود اینکه من با این کار دست و پنجه نرم کردم، در هیچ چیز تخصص نداشتم
[ترجمه گوگل]ناگزیر، هرچند که من با کار سخت تلاش میکردم، هیچوقت نمیتوانستم برتری داشته باشم

14. He faced up to his difficulties manfully.
[ترجمه ترگمان]با تمام مشکلات روبه رو شد
[ترجمه گوگل]او به سختی با سختی روبرو شد


کلمات دیگر: