وابسته به یا همانند زنبور
waspy
وابسته به یا همانند زنبور
انگلیسی به فارسی
وابسته به یا همانند زنبور
عجیب
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
حالات: waspier, waspiest
مشتقات: waspily (adv.), waspiness (n.)
حالات: waspier, waspiest
مشتقات: waspily (adv.), waspiness (n.)
• : تعریف: of or like a wasp.
• مشابه: waspish
• مشابه: waspish
• resembling a wasp; sharp-tongued, sarcastic; irritable, testy, touchy; waspish
کلمات دیگر: