دق الباب کننده، توپی گذار
tapper
دق الباب کننده، توپی گذار
انگلیسی به فارسی
دق الباب کننده، توپی گذار
کتک زدن، دق الباب کننده، توپی گذار
انگلیسی به انگلیسی
• person who removes sap from trees; person or thing that taps; wiretapper, eavesdropper
پیشنهاد کاربران
گیرنده، ضبط کننده، تحصیل کننده
گیرندگان
The rubber tappers who lived on this land were forcibly evicted.
گیرندگان کائوچو که در این سرزمین زندگی می کردند به اجبار اخراج شدند.
The rubber tappers who lived on this land were forcibly evicted.
گیرندگان کائوچو که در این سرزمین زندگی می کردند به اجبار اخراج شدند.
کلمات دیگر: