کلمه جو
صفحه اصلی

tarzan


تارزان، قوی هیکل

انگلیسی به فارسی

تارزان


(T کوچک) مرد نیرومند، قوی هیکل


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the title character and protagonist of a series of twentieth-century jungle adventure stories by Edgar Rice Burroughs.

(2) تعریف: (sometimes l.c.) a man of exceptional muscular development, strength, or virility (often used humorously).

• heroic character from edgar r. burroughs' stories; hero

جملات نمونه

1. tarzan slogged his way through the dense forest
تارزان با زحمت از میان جنگل انبوه راهی برای خود باز کرد.

2. Ken looked like a waterborne Tarzan, swinging through the air from wave to wave.
[ترجمه ترگمان]کن در حالی که از موج موج برای موج زدن در هوا تکان می خورد، نگاه می کرد
[ترجمه گوگل]کن مثل یک تارزان آب در حال حرکت بود، از طریق موج به موج، از هوا عبور می کرد

3. The neighbouring table are offering thirty quid on Tarzan.
[ترجمه ترگمان]میز مجاور سی پوند در Tarzan پیشنهاد می کند
[ترجمه گوگل]میز همسایه سی ساله تارزان است

4. But they lived in jungles, Tarzan and Mowgli.
[ترجمه ترگمان]اما آن ها در جنگل، خرس های قطبی و موگلی زندگی می کردند
[ترجمه گوگل]اما آنها در جنگلها، تارزان و مقوله زندگی می کردند

5. He has been pictured in a Tarzan suit with a helicopter hovering over his head.
[ترجمه ترگمان]او در یک کت و شلوار Tarzan دیده شده است که هلیکوپتری در بالای سرش پرواز می کند
[ترجمه گوگل]او در کت و شلوار تارزان با یک هلیکوپتر که روی سرش قرار دارد، تصویر شده است

6. Much funnier than Tarzan or Hercules, this works a treat because the hero, Emperor Kuzco, is an anti-hero.
[ترجمه ترگمان]عجیب تر از Tarzan یا هرکول، این طرز رفتار خوبی است زیرا قهرمان، امپراتور Kuzco، یک قهرمان مبارزه با تروریسم است
[ترجمه گوگل]خیلی جالب تر از تارزان یا هرکول، این کار درمان است زیرا قهرمان، امپراتور کوزو، یک ضد قهرمان است

7. What do Tarzan and the animals sing at Christmas time?
[ترجمه ترگمان]Tarzan و حیوانات در زمان کریسمس چه می خوانند؟
[ترجمه گوگل]تارزان و حیوانات در زمان کریسمس چه می خوانند؟

8. Kala: Tarzan, what are you doing?
[ترجمه ترگمان]خرس های قطبی چی کار می کنی؟
[ترجمه گوگل]کالار تارزان، شما چه کار میکنید؟

9. Tantor : That sounded like Tarzan. It'sounded like he was in trouble.
[ترجمه ترگمان]شبیه خرس های قطبی - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - انگار توی دردسر افتاده
[ترجمه گوگل]تانتور که مثل تارزان بود مثل اینکه او دچار مشکل شد

10. Tarzan the palace was a total of 21 statues, are bluestone carving, vivid, vivid.
[ترجمه ترگمان]این کاخ در مجموع ۲۱ مجسمه بود که کنده کاری روی آن حکاکی شده، زنده، زنده و زنده بود
[ترجمه گوگل]تارزان کاخ در مجموع 21 مجسمه است، حکاکی بلوز، رنگی و زنده است

11. Showman Tico Tarzan gets up close and personal with his new friend, a 16 ft crocodile.
[ترجمه ترگمان]showman tico Tarzan نزدیک و شخصی با دوست جدیدش، یک سوسمار ۱۶ فوتی، بلند می شود
[ترجمه گوگل]شویمن تیکو تارزان با دوست جدیدش، یک تمساح 16 فوت، نزدیک و شخصی می شود

12. Tarzan: No matter where I go, you will always be my mother.
[ترجمه ترگمان]خرس های قطبی: مهم نیست که من کجا برم، تو همیشه مادر من خواهی بود
[ترجمه گوگل]تارزان مهم نیست که کجا بروم، همیشه مادر من خواهد بود

13. Tarzan, for once listen to Kerchak.
[ترجمه ترگمان]Tarzan، برای یه بار به \"Kerchak\" گوش کن
[ترجمه گوگل]تارزان، برای یک بار گوش دادن به کرچاک

14. It reminded me of the Tarzan movies I saw at the local cinema.
[ترجمه ترگمان]این فیلم مرا به یاد فیلم های Tarzan انداخت که در سینمای محلی دیدم
[ترجمه گوگل]این مرا به فیلمهای تارزان که در سینمای محلی دیده بود مراجعه کرد

15. Even Tarzan has a sweetheart and friends.
[ترجمه ترگمان] حتی خرس های قطبی هم دوست و دوست دارن
[ترجمه گوگل]حتی تارزان هم دوست و دوستش داره

پیشنهاد کاربران

tarzan
به گُمان واژه ای ایرانی ست :
tarzan : tar - zan
tar = می بایِستی " دار " به مینه یِ دِرَخت باشَد :
دارکوب : مُرغی که با نوک اَش به دار / دِرَخت می کوبَد.
zan = می بایِستی زِن که کوتاه شُده یِ زِنده وَ زِندِگی اَست باشَد.
tarzan , تارزان = " دارزِن " : کَسی که بالا وَ رویِ دِرَخت یا دِرَختان زِندِگی می کُنَد.

tarzan
به گُمان واژه ای پارسی بایَد باشَد :
tarzan : tar - zan
tar - zan
tar = دار به مینه یِ دِرَخت مانَندِ دارکوب : مُرغی که با نوک اَش به دار / دِرَخت می کوبَد.
zan = زِن کوتاه شُده یِ زِندِگی یا زِنده : کَسی که رویِ یا بالایِ دار یا دِرَخت زِندِگی می کُنَد.
tarzan = دارزِن


کلمات دیگر: