• burden of taxes that the government imposes upon its citizens
tax burden
انگلیسی به انگلیسی
جملات نمونه
1. The measures will lighten the tax burden on small businesses.
[ترجمه ترگمان]این تدابیر بار مالیاتی را بر تجارت های کوچک کاهش خواهند داد
[ترجمه گوگل]این اقدامات بار مالیاتی را برای کسب و کارهای کوچک کاهش خواهد داد
[ترجمه گوگل]این اقدامات بار مالیاتی را برای کسب و کارهای کوچک کاهش خواهد داد
2. The total tax burden has risen only slightly.
[ترجمه ترگمان]کل بار مالیاتی اندکی افزایش یافته است
[ترجمه گوگل]کل مالیات تنها کمی افزایش یافته است
[ترجمه گوگل]کل مالیات تنها کمی افزایش یافته است
3. To get a better picture of the tax burden one must consider average tax rates.
[ترجمه ترگمان]برای گرفتن عکس بهتر از بار مالیاتی باید نرخ مالیات متوسط را مد نظر داشته باشد
[ترجمه گوگل]برای دریافت تصویر بهتر از بار مالیاتی باید مقادیر متوسط مالیات را در نظر گرفت
[ترجمه گوگل]برای دریافت تصویر بهتر از بار مالیاتی باید مقادیر متوسط مالیات را در نظر گرفت
4. Connell notes that for individuals, the tax burden would shift from the wealthy to the middle class.
[ترجمه ترگمان]Connell خاطرنشان می کند که برای افراد، بار مالیاتی از ثروتمندان به طبقه متوسط منتقل خواهد شد
[ترجمه گوگل]کانل یادآور می شود که برای افراد، بار مالیاتی از ثروتمندان به طبقه متوسط تغییر می کند
[ترجمه گوگل]کانل یادآور می شود که برای افراد، بار مالیاتی از ثروتمندان به طبقه متوسط تغییر می کند
5. A heavy tax burden would fall on certain sectors of the middle classes, but not on others.
[ترجمه ترگمان]بار مالیاتی سنگینی بر بخش های خاصی از طبقات متوسط خواهد افتاد، اما نه به دیگران
[ترجمه گوگل]یک بار مالیات سنگین بر بخش های خاصی از طبقات متوسط سقوط خواهد کرد، اما نه بر روی دیگران
[ترجمه گوگل]یک بار مالیات سنگین بر بخش های خاصی از طبقات متوسط سقوط خواهد کرد، اما نه بر روی دیگران
6. Proper road prices would raise the motoring tax burden.
[ترجمه ترگمان]قیمت مناسب جاده باعث افزایش بار مالیاتی اتومبیل خواهد شد
[ترجمه گوگل]قیمت مناسب جاده ها بار مالیاتی موتور را افزایش می دهد
[ترجمه گوگل]قیمت مناسب جاده ها بار مالیاتی موتور را افزایش می دهد
7. We need to reduce the tax burden of middle-income Americans.
[ترجمه ترگمان]ما باید بار مالیاتی آمریکایی های با درآمد متوسط را کاهش دهیم
[ترجمه گوگل]ما باید بار مالیاتی آمریکایی های با درآمد متوسط را کاهش دهیم
[ترجمه گوگل]ما باید بار مالیاتی آمریکایی های با درآمد متوسط را کاهش دهیم
8. Today the employer-employee payroll tax burden has hit a joint 3 %, if you include Medicare.
[ترجمه ترگمان]امروز، اگر بیمه مراقبت های پزشکی شامل بیمه مراقبت های پزشکی باشد، بار مالیاتی کارمند - کارمند به مبلغ ۳ درصد افزایش پیدا کرده است
[ترجمه گوگل]امروزه اگر هزینه Medicare را شامل می شوید، هزینه مالیات بر درآمد کارکنان و کارکنان 3٪ مشترک است
[ترجمه گوگل]امروزه اگر هزینه Medicare را شامل می شوید، هزینه مالیات بر درآمد کارکنان و کارکنان 3٪ مشترک است
9. Their tax burden has fallen from 37 % of their income to 35 %.
[ترجمه ترگمان]بار مالیاتی آن ها از ۳۷ درصد درآمد آن ها به ۳۵ درصد کاهش یافته است
[ترجمه گوگل]میزان مالیات آنها از 37 درصد درآمد خود به 35 درصد کاهش یافته است
[ترجمه گوگل]میزان مالیات آنها از 37 درصد درآمد خود به 35 درصد کاهش یافته است
10. For every year since 198 the tax burden has fallen.
[ترجمه ترگمان]از سال ۱۹۸ تا کنون بار مالیاتی کاهش یافته است
[ترجمه گوگل]برای هر سال از سال 1983 بار مالیاتی کاهش یافته است
[ترجمه گوگل]برای هر سال از سال 1983 بار مالیاتی کاهش یافته است
11. The overall tax burden, according to the Tax Foundation, is the third-lowest in the nation.
[ترجمه ترگمان]بر طبق بنیاد مالیاتی، بار مالیاتی کلی، سومین بار در کشور است
[ترجمه گوگل]بار مالیاتی کلی براساس بنیاد مالیاتی سومین کشور در سطح پایین است
[ترجمه گوگل]بار مالیاتی کلی براساس بنیاد مالیاتی سومین کشور در سطح پایین است
12. Mr Hague said the tax burden had risen from 3 2 % in 1996-97 to 3 2 % this year.
[ترجمه ترگمان]آقای هیگ گفت که بار مالیاتی از ۳ درصد در سال ۱۹۹۶ - ۹۷ به ۳ درصد در سال جاری افزایش یافته است
[ترجمه گوگل]آقای هague گفت که بار مالیاتی از 2/3 درصد در سال 1996-97 به 2/3 درصد در سال جاری افزایش یافته است
[ترجمه گوگل]آقای هague گفت که بار مالیاتی از 2/3 درصد در سال 1996-97 به 2/3 درصد در سال جاری افزایش یافته است
13. And Ibarra maintains that carrying the tax burden of the city's future development is too much to ask of his constituents.
[ترجمه ترگمان]و Ibarra مدعی است که حمل بار مالیاتی توسعه آینده شهر بیش از آن است که از رای دهندگان خود بخواهد
[ترجمه گوگل]و ایبارا می گوید که حمل بار مالیاتی در توسعه آینده شهر، بیش از حد برای درخواست از اجزای تشکیل دهنده آن است
[ترجمه گوگل]و ایبارا می گوید که حمل بار مالیاتی در توسعه آینده شهر، بیش از حد برای درخواست از اجزای تشکیل دهنده آن است
14. By contrast the tax burden on the bottom fifth of households has risen from 31 % to 38 % of their income.
[ترجمه ترگمان]بر خلاف بار مالیاتی موجود در طبقه پنجم خانوار از ۳۱ درصد به ۳۸ درصد درآمد خود افزایش یافته است
[ترجمه گوگل]در مقابل، میزان مالیات در پنجم پایین خانوارها از 31 درصد به 38 درصد درآمد خود افزایش یافته است
[ترجمه گوگل]در مقابل، میزان مالیات در پنجم پایین خانوارها از 31 درصد به 38 درصد درآمد خود افزایش یافته است
15. Their tax burden jumped about 50 percent, just because of inflation.
[ترجمه ترگمان]تنها به دلیل تورم، بار مالیاتی آن ها به حدود ۵۰ درصد افزایش یافت
[ترجمه گوگل]بار مالیاتی آنها به دلیل تورم، حدود 50 درصد افزایش پیدا کرد
[ترجمه گوگل]بار مالیاتی آنها به دلیل تورم، حدود 50 درصد افزایش پیدا کرد
پیشنهاد کاربران
بار / فشار مالیات
کلمات دیگر: