کلمه جو
صفحه اصلی

tax planning

انگلیسی به انگلیسی

• reducing the amount of tax collecting through legal means

جملات نمونه

1. The governor gave only a vague outline of his tax plan.
[ترجمه ترگمان]استاندار فقط طرح مبهمی از نقشه مالیاتی خود را به او داد
[ترجمه گوگل]فرماندار تنها طرح مبهم طرح مالیاتی خود را ارائه داد

2. Voters are telling the Congress to shove its new tax plan.
[ترجمه ترگمان]رای دهندگان به کنگره می گویند که طرح مالیاتی جدید خود را به چالش بکشد
[ترجمه گوگل]رأی دهندگان به کنگره می گویند که برنامه مالیاتی جدید خود را بردارند

3. Asked whether Labour's tax plans would reduce incentives for managers and executives, 22 percent say they would work less hard.
[ترجمه ترگمان]در پاسخ به این پرسش که آیا طرح های مالیات بر کار، مشوق هایی را برای مدیران و مدیران اجرایی کاهش می دهد، ۲۲ درصد می گویند که آن ها کم تر کار خواهند کرد
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که آیا طرح های مالیاتی کارگری انگیزه های مدیران و مدیران را کاهش می دهد، 22 درصد از آنها می گویند که کمتر کار می کنند

4. The latest edition of Year-end Tax Planning for Companies is very useful in monitoring a company's financial progress.
[ترجمه ترگمان]آخرین ویرایش برنامه ریزی مالیات سال برای شرکت ها در نظارت بر پیشرفت مالی یک شرکت بسیار مفید است
[ترجمه گوگل]آخرین نسخه پایان سال مالیات برنامه ریزی برای شرکت ها در نظارت بر پیشرفت مالی شرکت بسیار مفید است

5. Determining the shape all these negotiations will take is difficult because few flat tax plans have been spelled out in detail.
[ترجمه ترگمان]تعیین شکل تمام این مذاکرات دشوار است چرا که تعداد کمی از طرح های مالیات مسطح به طور دقیق مشخص شده اند
[ترجمه گوگل]تعیین این که تمام این مذاکرات انجام شود دشوار است، چرا که تعداد کمی از طرح های مالیاتی مسطح به تفصیل شرح داده شده است

6. Forbes, speaking by telephone, promoted his flat tax plan as a catalyst for economic good times.
[ترجمه ترگمان]فوربس، که با تلفن صحبت می کرد، طرح مالیات آپارتمانش را به عنوان یک کاتالیزور برای زمان های خوب اقتصادی ارتقا داد
[ترجمه گوگل]فوربز، با تلفن صحبت کرد، برنامه مالیاتی مسطح خود را به عنوان یک کاتالیزور برای زمانهای خوب اقتصادی ترویج کرد

7. Both Democrats and Republicans have claimed authorship of the tax plan.
[ترجمه ترگمان]هر دو حزب دموکرات و جمهوری خواه ادعا کرده اند که این طرح مالیات را بر عهده دارند
[ترجمه گوگل]هر دو حزب دموکرات و جمهوریخواه اعلام کرده اند که برنامه مالیاتی را ثبت کرده اند

8. They criticized his flat tax plan because it would tax wages but not investments.
[ترجمه ترگمان]آن ها طرح مالیات آپارتمان وی را مورد انتقاد قرار دادند، چرا که این طرح منجر به پرداخت مالیات خواهد شد، اما نه سرمایه گذاری
[ترجمه گوگل]آنها برنامه مالیات مسطح خود را مورد انتقاد قرار دادند زیرا این امر دستمزد مالیاتی است اما نه سرمایه گذاری

9. Last week, the opposition rammed the 14 percent gains tax plan through parliament while few members were in the chamber.
[ترجمه ترگمان]هفته گذشته، اپوزیسیون ۱۴ درصد از طرح مالیات را از طریق پارلمان به تصویب رساند در حالی که تعداد کمی از اعضا در مجلس بودند
[ترجمه گوگل]هفته گذشته، مخالفان طرح 14 ماهه مالیات بر درآمد را از طریق مجلس رام کرد و تعداد اندکی از اعضای آن در اتاق بودند

10. Many deductions and tax shelters would disappear and in return, rates would be lowered under most flat tax plans.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از کسورات و پناهگاه های مالیاتی از بین خواهند رفت و در عوض، نرخ های مالیاتی تحت اکثر طرح های مالیاتی پایین کاهش خواهند یافت
[ترجمه گوگل]بسیاری از کسر ها و پناهگاه های مالیاتی ناپدید می شوند و در عوض، نرخ های بیشتر در برنامه های مالیاتی تخت پایین می آیند

11. However, 39% felt tax planning was the most useful area of advice, and only 27% cited business strategy.
[ترجمه ترگمان]با این حال، ۳۹ درصد احساس کردند که برنامه ریزی مالیاتی مهم ترین حوزه مشاوره است و تنها ۲۷ درصد از استراتژی کسب وکار را ذکر کرده اند
[ترجمه گوگل]با این حال 39 درصد از برنامه های مالیاتی بیشترین سود را در زمینه مشاوره داشتند و تنها 27 درصد از استراتژی کسب و کار را ذکر کردند

12. Since then chancellors of the exchequer have been able to put together their annual tax plans in relatively favourable circumstances.
[ترجمه ترگمان]از آن زمان به بعد، رئیس خزانه داری این کشور قادر به کنار هم گذاشتن برنامه های سالیانه مالیاتی خود در شرایط نسبتا مساعدی بوده است
[ترجمه گوگل]از آن زمان، مجریان معاونت آموزشی توانسته اند برنامه های مالیاتی سالیانه خود را در شرایط نسبتا مطلوب قرار دهند

13. Tax planning and accounting objectives are frequently of crucial importance in determining an appropriate form of consideration.
[ترجمه ترگمان]برنامه ریزی مالیاتی و اهداف حسابداری اغلب در تعیین شکل مناسب در نظر گرفته می شوند
[ترجمه گوگل]اهداف برنامه ریزی مالی و اهداف حسابداری اغلب در تعیین یک فرم مناسب مورد توجه قرار می گیرند

14. Forbes, speaking by telephone, promoted his flat tax plan as a catalyst for economic prosperity.
[ترجمه ترگمان]فوربس، که با تلفن صحبت می کرد، طرح مالیات آپارتمانش را به عنوان یک کاتالیزور برای رونق اقتصادی ارتقا داد
[ترجمه گوگل]فوربز، با تلفن صحبت کرد، برنامه مالیاتی مسطح خود را به عنوان یک کاتالیزور برای رونق اقتصادی ترویج کرد

15. Tax planning is the necessary result after the market economy runs to a certainty phase.
[ترجمه ترگمان]برنامه ریزی مالیاتی نتیجه لازم بعد از این است که اقتصاد بازار به مرحله قطعیت منتهی می شود
[ترجمه گوگل]برنامه ریزی مالیاتی نتیجه ی ضروری است پس از آنکه اقتصاد بازار به یک مرحله مطمئن تبدیل می شود


کلمات دیگر: