کلمه جو
صفحه اصلی

tarred

انگلیسی به فارسی

تارتر، قیر مالیدن به، قیر زدن، ازردن


انگلیسی به انگلیسی

• covered in asphalt
a tarred road has a surface of tar.
if you say that two or more people or things are tarred with the same brush, you mean that they are all considered to have the same faults.

جملات نمونه

1. tarred with the same brush
دارای عیوب و نواقص مشابه،از یک قماش

2. A few hundred feet down is a tarred road.
[ترجمه ترگمان]چند متر پایین تر یک جاده قیر اندود است
[ترجمه گوگل]چند صد فوت پایین راه جاده ای است

3. I was tarred with the same brush, to a certain extent.
[ترجمه ترگمان]من تا حدودی با همان برس tarred بودم
[ترجمه گوگل]من با همان قلم مو، تا حدودی تار شدم

4. Sometimes rain lashed the tarred roofs of the huts until they glistened like the skin of a seal.
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات باران بر فراز بام های قیر اندود کلبه ها به چشم می خورد، تا آن که همچون پوست یک مهر می درخشیدند
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات باران سقف های تارهای کلبه ها را لمس کرد تا آنها مانند پوست یک مهر و موم خیس شوند

5. Ralph even tarred the roof gutters and fixed a leak by the chimney.
[ترجمه ترگمان]رالف حتی سقف gutters را هم پوشانده بود و یک سوراخ روی بخاری نصب کرده بود
[ترجمه گوگل]رالف حتی نرده های سقف را تزیین کرد و نشت را با دودکش ثابت کرد

6. Candles and tarred kindling, and spices, Carrie thought, wrinkling her nose.
[ترجمه ترگمان]کری فکر کرد: شمع و روشن کردن tarred و ادویه و ادویه، بینی اش را چین داده بود
[ترجمه گوگل]کری فریاد زد: چشمانش را باز کرد

7. We are all tarred with the same brush; we are all members of the vast human family.
[ترجمه ترگمان]ما همگی با همان قلم مو tarred؛ ما همه اعضای خانواده بزرگ انسانی هستیم
[ترجمه گوگل]همه ما با همان قلم مو تار شده ایم ما همه اعضای خانواده عظیم بشری هستیم

8. His head was covered by a tarred leather hood.
[ترجمه ترگمان]سرش با یک روپوش چرمی مشکی پوشیده شده بود
[ترجمه گوگل]سرش با یک کاپوت چرمی پوشانده شده بود

9. But he was tarred with Estabrook's guilt.
[ترجمه ترگمان]اما او با احساس گناه Estabrook tarred بود
[ترجمه گوگل]اما او با گناه اکتبروک ختنه شد

10. Kleider has been tarred by recent business scandals.
[ترجمه ترگمان]Kleider از رسوایی های تجاری اخیر لکه دار شده است
[ترجمه گوگل]Kleider توسط رسوایی های اخیر کسب شده است

11. Who tarred them on?
[ترجمه ترگمان]چه کسی آن ها را پوشیده بود؟
[ترجمه گوگل]چه کسی آنها را کشت؟

12. On board, they tarred and feathered an effigy of the President.
[ترجمه ترگمان]سوار کشتی شدند و تمثال رئیس جمهور را پر کردند
[ترجمه گوگل]در هیئت مدیره، آنها تصویری از رئیس جمهور را پوشانده و ریختند

13. The side tracks off the tarred road were rutted and uneven.
[ترجمه ترگمان]رد پاها در جاده قیر اندود شده و ناهموار و ناهموار بودند
[ترجمه گوگل]مسیرهای کنار جاده ترومبوم به صورت ناگهانی و ناهموار بود

14. He should be tarred and feathered for what he has done.
[ترجمه ترگمان]او باید محاکمه شود و به خاطر کاری که انجام داده به اندازه کافی بزرگ و پر زرق و برق باشد
[ترجمه گوگل]او باید آنچه را که انجام داده است، تمیز و تمیز کند

پیشنهاد کاربران

قیراندود


کلمات دیگر: