کلمه جو
صفحه اصلی

tashkent


شهر تاشکند (پایتخت جمهوری ازبکستان)

انگلیسی به فارسی

شهر تاشکند (پایتخت جمهوری ازبکستان)


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the capital of Uzbekistan.

• capital city of uzbekistan
tashkent is the capital of uzbekistan and its largest city. population: 2,100,000 (1990).

جملات نمونه

1. The Tashkent agreement was then incorporated into the terms of the CFE treaty.
[ترجمه ترگمان]پس از آن قرارداد تاشکند در چارچوب پیمان CFE گنجانده شد
[ترجمه گوگل]توافقنامه تاشکند سپس به مفاد معاهده CFE متصل شد

2. Outside of Tashkent, where Chusovitina grew up, there were sheep farms and ranches.
[ترجمه ترگمان]در خارج از تاشکند، جایی که Chusovitina بزرگ شد، مزارع و مراتع گوسفند وجود داشت
[ترجمه گوگل]خارج از تاشکند، جایی که Chusovitina بزرگ شد، مزارع گوسفند و مزرعه بود

3. Yang arrived in Tashkent, the capital of Uzbekistan on May 20 for an official visit and a Council of Foreign Ministers meeting of the Shanghai Cooperation Organization.
[ترجمه ترگمان]یانگ در روز ۲۰ ماه مه برای دیدار رسمی و شورای وزرای خارجه با سازمان هم کاری شانگهای وارد تاشکند شد
[ترجمه گوگل]یانگ در تاریخ 20 مه برای رسیدن به دیدار رسمی و جلسه شورای وزیران خارجه سازمان همکاری شانگهای در تاشکند، پایتخت ازبکستان وارد شده است

4. With the joint efforts of all sides, the Tashkent summit will achieve full success and become another grand event in the history of the SCO.
[ترجمه ترگمان]با تلاش های مشترک همه طرفین، اجلاس تاشکند به موفقیت کامل دست خواهد یافت و در تاریخ سازمان هم کاری شانگهای یک رویداد بزرگ دیگر خواهد شد
[ترجمه گوگل]با تلاش مشترک همه طرف ها، اجلاس تاشکند به موفقیت کامل دست پیدا می کند و یک رویداد بزرگ دیگر در تاریخ سازمان SCO خواهد شد

5. The extensive network of partnership the last Tashkent Summit decided to create is steadily taking shape.
[ترجمه ترگمان]شبکه گسترده مشارکت در اجلاس اخیر تاشکند تصمیم به ایجاد پیوسته شکل می گیرد
[ترجمه گوگل]شبکه گسترده ای از مشارکت آخرین نشست در شهرک های باشکوه در تایکستان تصمیم گرفته است که به طور پیوسته شکل بگیرد

6. He spent his childhood in Samarkand and Tashkent.
[ترجمه ترگمان]او دوران کودکی خود را در سمرقند و تاشکند گذراند
[ترجمه گوگل]او دوران کودکی خود را در سمرقند و تاشکند گذراند

7. He arrived in Tashkent on June kicking off his state visit to Uzbekistan.
[ترجمه ترگمان]او در ماه ژوئن وارد تاشکند شد و به دیدار خود از ازبکستان پرداخت
[ترجمه گوگل]او در ماه ژوئن در تاشکند تاجیکستان را ازبکستان دید

8. From Tashkent, Hu flew into Astana on the evening of June 11 for his visit to Kazakhstan.
[ترجمه ترگمان]هو از تاشکند در غروب روز ۱۱ ژوئن برای دیدار خود از قزاقستان به آستانه پرواز کرد
[ترجمه گوگل]از تاشکند، هو در روز 11 ژوئن برای دیدار از قزاقستان به آستانه پرواز کرد

9. Tashkent from Hebei to the needs of the freight paid by you, our goods to the carrier, it means we have completed the task.
[ترجمه ترگمان]تاشکند از Hebei به نیازهای باری که شما پرداخت کرده است، کالاهای ما به حامل یعنی این که ما این وظیفه را کامل کرده ایم
[ترجمه گوگل]تاجیکستان از هبی به نیازهای حمل و نقل پرداخت شده توسط شما، کالاهای ما را به حامل، به این معنی است که ما این کار را انجام داده ایم

10. Between psychiatric hospitalizations, he was evaluated in Tashkent by a board of psychiatrists who declared him to be without serious mental illness.
[ترجمه ترگمان]او بین hospitalizations روانی در تاشکند توسط گروهی از روانپزشکان ارزیابی شد که او را بدون یک بیماری روانی جدی اعلام کرده بودند
[ترجمه گوگل]در بین بستری های روانپزشکی او در تاشکند توسط یک هیئت روانپزشکان مورد بررسی قرار گرفت و اعلام کرد که او بدون بیماری جدی روانی نیست

11. He just graduated from Tashkent International School and is about to study in University.
[ترجمه ترگمان]او تازه از مدرسه بین المللی تاشکند فارغ التحصیل شده است و در حال تحصیل در دانشگاه است
[ترجمه گوگل]او فقط از مدرسه بین المللی تاشکند فارغ التحصیل شده و در حال تحصیل در دانشگاه است

12. Day nursery in Tashkent, Uzbekistan.
[ترجمه ترگمان]مهد کودک در تاشکند، ازبکستان
[ترجمه گوگل]مهد کودک در تاشکند، ازبکستان

13. To the south of the camps is the main road from Moscow to Kuibyshev and ultimately to Tashkent.
[ترجمه ترگمان]در جنوب این اردوگاه ها، جاده اصلی مسکو تا Kuibyshev و در نهایت به تاشکند است
[ترجمه گوگل]به جنوب اردوگاه ها، جاده اصلی از مسکو به کوبیشف و در نهایت به تاشکند است

14. They captured and looted many famous cities, including Samarkand, Tashkent, Bokhara and Herat.
[ترجمه ترگمان]آن ها بسیاری از شهرهای معروف از جمله سمرقند، تاشکند، بخارا و هرات را به غارت و غارت بردند
[ترجمه گوگل]آنها بسیاری از شهرهای معروف را از جمله سمرقند، تاشکند، بوخارا و هرات دستگیر و غارت کردند

15. A Korean airliner was hijacked by two passengers and forced to fly to Tashkent.
[ترجمه ترگمان]یک هواپیمای کره توسط دو مسافر ربوده شد و مجبور به پرواز به تاشکند شد
[ترجمه گوگل]هواپیمای کره ای توسط دو مسافر ربوده شد و مجبور به پرواز به تاشکند شد


کلمات دیگر: