کلمه جو
صفحه اصلی

wastepaper basket

انگلیسی به فارسی

سبد ضایعات


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: (chiefly British) a small, open container for holding discarded items; wastebasket.

• basket used for throwing out garbage
a wastepaper basket or wastepaper bin is a container where you put waste paper and other rubbish.

جملات نمونه

1. He slung it into the wastepaper basket.
[ترجمه ترگمان]آن را روی سطل کاغذ باطله انداخت
[ترجمه گوگل]او آن را به سبد ضایعات کاغذ زد

2. She dropped it into her wastepaper basket.
[ترجمه ترگمان]آن را در سبد کاغذ باطله خود انداخت
[ترجمه گوگل]او آن را به سبد ضایعات خود رها کرد

3. Then she consigned the letter to the wastepaper basket.
[ترجمه ترگمان]بعد نامه را به سطل کاغذ باطله سپرد
[ترجمه گوگل]سپس نامه را به سبد ضمانت نامه فرستاد

4. Getting up from rummaging in the wastepaper basket, she bumped her head, very lightly, on the sink.
[ترجمه ترگمان]او با نگاه کردن به سطل کاغذ باطله، سرش را به آرامی روی سینک خورد و سرش را به آرامی تکان داد
[ترجمه گوگل]از دست دادن در سبد ضایعات کاغذی، او به راحتی روی سینک افتاد

5. Draft after draft was relegated to the wastepaper basket.
[ترجمه ترگمان]پیش نویس بعد از پیش نویس به سبد کاغذ زباله ریخته شد
[ترجمه گوگل]پیش نویس بعد از پیش نویس به مقیاس کاغذی منتقل شد

6. The documents travel from printing press to wastepaper basket in one uninterrupted motion.
[ترجمه ترگمان]این اسناد از چاپ مطبوعات به سبد کاغذ زباله در یک حرکت بی وقفه سفر می کنند
[ترجمه گوگل]اسناد در یک حرکت بدون وقفه از چاپ به سبد ضربات سفر می کنند

7. They are brought in the wicker wastepaper basket by bowing Lourdes.
[ترجمه ترگمان]آن ها در سبد کاغذ باطله از هم جدا شدند و از هم جدا شدند
[ترجمه گوگل]آنها با لشکر لوردس در سبد ضایعات ترقه آورده می شوند

8. The floor around the wastepaper basket was littered with paper aeroplanes made out of urgent requests from various City officials.
[ترجمه ترگمان]زمین اطراف سبد کاغذ باطله پر از هواپیماهای کاغذی بود که از درخواست های فوری مقامات مختلف شهر تشکیل شده بود
[ترجمه گوگل]کف اطراف سبد ضایعات با هواپیمای کاغذی ساخته شده از درخواست های فوری از مقامات مختلف شهر است

9. She stomped around the room with a wastepaper basket, collecting the obscene dolls.
[ترجمه ترگمان]او با یک سبد کاغذ باطله از اتاق بیرون رفت و عروسک های کوکی را جمع کرد
[ترجمه گوگل]او در اطراف اتاق با یک سبد ضایعات پاشیده شد، جمع آوری عروسک ناخوشایند

10. Before she could throw the water into the wastepaper basket, the reports had gone up in smoke.
[ترجمه ترگمان]پیش از آن که بتواند آب را در سبد کاغذ باطله بیندازد، گزارش ها از دود ناپدید شده بود
[ترجمه گوگل]پیش از آنکه بتواند آب را به سبد کاغذی پرتاب کند، گزارش ها دود را بالا بردند

11. He got up, looked around, and kicked his wastepaper basket as hard as he could.
[ترجمه ترگمان]بلند شد و به اطراف نگاه کرد و سطل wastepaper را به همان سختی که می توانست پرتاب کرد
[ترجمه گوگل]او بلند شد، به اطراف نگاه کرد، و سبد ضایعات خود را به عنوان سخت به عنوان او می توانست

12. Stop emptying your pipe into the wastepaper basket; you will set the house on fire.
[ترجمه ترگمان]پیپ خود را در سبد کاغذ باطله فرو کنید؛ خانه را آتش خواهید زد
[ترجمه گوگل]توقف لوله را به داخل سبد ضایعات بکشید خانه را در آتش خواهد گذاشت

13. Put the scraps of paper in the wastepaper basket.
[ترجمه ترگمان]تکه های کاغذ را در سطل کاغذ باطله بگذار
[ترجمه گوگل]ضایعات کاغذی را در سبد ضایعات قرار دهید

14. She slung it into the wastepaper basket.
[ترجمه ترگمان]آن را روی سطل کاغذ باطله انداخت
[ترجمه گوگل]او آن را به سبد ضایعات کاغذ زده است

15. Just going to throw it into the wastepaper basket, seem to be and feel some unfortunately.
[ترجمه ترگمان]فقط قصد دارم آن را به سمت سطل آشغال پرت کنم، انگار که کمی احساس تاسف می کنم
[ترجمه گوگل]به نظر میرسد که قصد دارد آن را به سبد کاغذی بسپارد و احساس متاسفانه را تجربه کند


کلمات دیگر: