کلمه جو
صفحه اصلی

task force


(ارتش) گروه رزمی، گروه ضربت، گما شت گروه، گما شتگروه گروه مامور کار ویژه، سپارگروه

انگلیسی به فارسی

(ارتش) گروه رزمی، گروه ضربت، گما شتگروه


گروه مامور کار ویژه، سپارگروه


نیروی کار


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a temporary group of military personnel formed to accomplish a specific mission.

(2) تعریف: any group or committee assembled to carry out a specific task or solve a specific problem.

• number of units unified together for a combined mission under one commander
a task force is a small section of an army, navy, or air force that is sent to a particular place to deal with a military crisis.
a task force is also a group of people assembled in order to do a particular piece of work.

جملات نمونه

1. The United States is sending a naval task force to the area to evacuate American citizens.
[ترجمه ترگمان]ایالات متحده یک نیروی ویژه نیروی دریایی را به منطقه می فرستد تا شهروندان آمریکایی را تخلیه کند
[ترجمه گوگل]ایالات متحده در حال ارسال یک نیروی دریایی به منطقه برای تخلیه شهروندان آمریکایی است

2. The government has set up a task force to improve standards in schools.
[ترجمه ترگمان]دولت یک نیروی کار برای بهبود استانداردهای مدارس ایجاد کرده است
[ترجمه گوگل]دولت یک نیروی کار را برای بهبود استانداردها در مدارس ایجاد کرده است

3. The government has set up a special task force on health care reform.
[ترجمه ترگمان]دولت یک نیروی ویژه ویژه برای اصلاح مراقبت های بهداشتی ایجاد کرده است
[ترجمه گوگل]دولت نیروی ویژه ای را در زمینه اصلاح مراقبت های بهداشتی ایجاد کرده است

4. The task force is comprised of congressional leaders, cabinet heads and administration officials.
[ترجمه ترگمان]این نیروی کار متشکل از رهبران کنگره، سران کابینه و مقامات اداری است
[ترجمه گوگل]نیروی کار شامل رهبران کنگره، سران کابینه و مقامات اداری می شود

5. We have set up a task force to look at the question of women returning to work.
[ترجمه ترگمان]ما یک نیروی کار برای بررسی مساله بازگشت زنان به سر کار ایجاد کرده ایم
[ترجمه گوگل]ما یک نیروی کار را برای بررسی وضعیت زنان بازنشسته به کار انتخاب کرده ایم

6. The despatch of the task force is purely a contingency measure.
[ترجمه ترگمان]فرستادن نیروی کار صرفا یک اقدام احتیاطی است
[ترجمه گوگل]فرستادن نیروی کار صرفا یک معیار احتمالی است

7. Retired teachers have formed a task force to help schools in Poland.
[ترجمه ترگمان]معلمان بازنشسته یک نیروی کار برای کمک به مدارس در لهستان تشکیل داده اند
[ترجمه گوگل]معلمان بازنشسته تشکیل یک نیروی کار برای کمک به مدارس در لهستان

8. The commander of the German task force radioed that he was breaking off the action.
[ترجمه ترگمان]فرمانده نیروی ویژه آلمان به او اطلاع داد که از عمل دست می کشد
[ترجمه گوگل]فرمانده نیروی کار آلمان اعلام کرد که او این عملیات را قطع کرده است

9. These contrasting models provided the task force with a wealth of information and guidance.
[ترجمه ترگمان]این مدل های مختلف، نیروی کار را با سرمایه ای از اطلاعات و راهنمایی فراهم کردند
[ترجمه گوگل]این مدل های متضاد، نیروی کار را با مجموعه ای از اطلاعات و راهنمایی فراهم می کند

10. An amended statement was approved by the task force in April 197
[ترجمه ترگمان]یک بیانیه اصلاح شده با استفاده از نیروی کار در ۱۹۷ آوریل تصویب شد
[ترجمه گوگل]بیانیه اصلاحیه توسط کارگروه در آوریل 197 تأیید شد

11. The task force has agreed that the public should be informed which companies are complying with the proposed standards.
[ترجمه ترگمان]نیروی کار توافق کرده است که عموم باید مطلع باشند که شرکت ها مطابق با استانداردهای پیشنهادی عمل می کنند
[ترجمه گوگل]نیروی کار موافق است که مردم باید مطلع شوند که شرکت ها با استانداردهای پیشنهادی سازگار هستند

12. So the league set up a second task force, to examine the quality issue.
[ترجمه ترگمان]بنابراین لیگ دومین نیروی کار را تشکیل داد تا مساله کیفیت را بررسی کند
[ترجمه گوگل]بنابراین لیگ یک نیروی کار دوم را برای بررسی مسئله کیفیت تعیین کرد

13. The task force will concentrate on stopping the theft of trade secrets.
[ترجمه ترگمان]نیروی ویژه برای جلوگیری از دزدی رازهای تجارت تمرکز خواهد کرد
[ترجمه گوگل]نیروی کار بر توقف سرقت اسرار تجاری تمرکز خواهد کرد

14. The scheme will be extended from Task Force areas to include successful City Challenge bidders.
[ترجمه ترگمان]این طرح از نواحی نیروی کار گسترش خواهد یافت تا در شرکت کنندگان موفق شهر برنده شود
[ترجمه گوگل]این طرح از مناطق عملیات نیروی کار گسترش خواهد یافت تا شامل داوطلبان موفقیت آمیز چالش شهر شود

پیشنهاد کاربران

کار گروه

نیروی ویژه
گروه ضربت

نیروی ویژه

کار گروه ویژه

task force ( علوم نظامی )
واژه مصوب: نیروی رزمی
تعریف: یگان های موقتی که زیر نظر یک فرمانده عمل می کنند و مأموریت یا عملیات ویژه ای بر عهده دارند


کلمات دیگر: