کلمه جو
صفحه اصلی

versed


خبره، ماهر، چیره دست، آزموده، ورتک، زبردست، متبحر، به اطلاع

انگلیسی به فارسی

متبحر،زبردست،به اطلاع


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: skilled; knowledgeable (usu. fol. by in).
مترادف: conversant, informed, knowledgeable, learned, practiced, proficient, skilled, trained
متضاد: ignorant, unversed
مشابه: accomplished, adept, erudite, experienced, expert, familiar, fluent, lettered, schooled, skillful, tutored, well-informed

- He was versed in classical languages.
[ترجمه ترگمان] او به زبان های کلاسیک آشنایی داشت
[ترجمه گوگل] او در زبانهای کلاسیک آگاه بود

• proficient, experienced, skilled, practiced
if you are versed in something, you know a lot about it; a formal expression.

مترادف و متضاد

experienced, informed


Synonyms: abreast, accomplished, acquainted, au courant, au fait, competent, conversant, familiar, in the know, knowledgeable, learned, practical, practiced, proficient, qualified, savvy, seasoned, skilled, trained, tuned in, up, up on, versant, veteran, well-informed


Antonyms: green, immature, inexperienced


جملات نمونه

1. Page is well versed in many styles of jazz.
[ترجمه ترگمان]صفحه در بسیاری از سبک های جاز بسیار خبره است
[ترجمه گوگل]صفحه در بسیاری از سبک های جاز به خوبی شناخته شده است

2. I'm not sufficiently versed in computers to understand what you're saying.
[ترجمه ترگمان]من به قدر کافی توی کامپیوتر تخصص ندارم که بفهمم تو چی میگی
[ترجمه گوگل]من در رایانه به اندازه کافی نفهمیدم که چه چیزی را می فهمم

3. He had become well versed in employment law.
[ترجمه ترگمان]او در قانون استخدام ماهر بود
[ترجمه گوگل]او در قانون استخدام به خوبی شناخته شده بود

4. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!

5. He is well versed in history.
[ترجمه ترگمان]او در تاریخ تبحر دارد
[ترجمه گوگل]او به خوبی در تاریخ شناخته شده است

6. He was not particularly well versed in the social graces.
[ترجمه ترگمان]او در محافل اجتماعی چندان ماهر نبود
[ترجمه گوگل]او در زیبایی های اجتماعی به خوبی نفهمید

7. The air force created airborne units versed in machine-gun strafing and rocket-launching operations in support of ground troops.
[ترجمه ترگمان]نیروی هوایی واحدهای هوابرد را در عملیات پرتاب مسلسل و عملیات پرتاب موشک در حمایت از نیروهای زمینی ایجاد کرده است
[ترجمه گوگل]نیروی هوایی، واحدهای هواپیما را در عملیات تیراندازی و عملیات راکتی برای پشتیبانی از نیروهای زمینی به کار برد

8. You may be versed in necromancy, and steeped in alchemy, and schooled in the ancient cruel arts of your realm.
[ترجمه ترگمان]شما ممکن است در علم کیمیاگری، و غرق در کیمیاگری، و در هنرهای زیبای قدیمی قلمرو خود تحصیل کنید
[ترجمه گوگل]شما ممکن است در necromancy آشنا، و در کیمیاگری leced و در هنر بی رحم باستان قلمرو خود را تحصیل کرد

9. Fanatical, uncultured leaders, little versed in modern science, can not give us a solution.
[ترجمه ترگمان]Fanatical، رهبران uncultured، دانش کمی در علم مدرن، نمی توانند به ما یک راه حل بدهند
[ترجمه گوگل]رهبران متعصب و بی ادب، که کمی در علم مدرن با آن آشنا هستند، نمی توانند راه حلی به ما بدهند

10. She was so poorly versed in the emotions that she failed to comprehend its true nature.
[ترجمه ترگمان]او آنقدر از احساسات و عواطف بی بهره بود که نمی توانست ماهیت واقعی آن را درک کند
[ترجمه گوگل]او احساسات بسیار ناچیزی را درک کرد که او قادر به درک ماهیت واقعی آن نبود

11. He was an information officer, not a gunslinger versed in controlling the tension of a shoot-out.
[ترجمه ترگمان]او یک افسر اطلاعاتی بود، نه یک متخصص بی هوشی در کنترل تنش یک عکس
[ترجمه گوگل]او یک افسر اطلاعاتی بود، نه یک تفنگدار مسلح در کنترل تنش شلیک

12. How did dealers not well versed in the technicalities of these cope?
[ترجمه ترگمان]چگونه دلال ها در نکات فنی این مقابله مهارت نداشتند؟
[ترجمه گوگل]چگونه نمایندگی مجاز و فروش به خوبی در فنی از این مقابله با؟

13. He was also reputed to be well versed in poisons and their antidotes.
[ترجمه ترگمان]او همچنین مشهور بود که به خوبی در مسمومیت و antidotes تبحر دارد
[ترجمه گوگل]او نیز به خوبی شناخته شده بود در سموم و پادزهر آنها

14. An engineer may be well versed in the technique of value engineering; it includes methods of generating the creative discontinuity.
[ترجمه ترگمان]ممکن است یک مهندس در روش مهندسی ارزش به خوبی تبحر داشته باشد؛ این شامل روش های تولید the خلاقانه است
[ترجمه گوگل]یک مهندس ممکن است در تکنیک مهندسی ارزش به خوبی شناخت؛ این شامل روش های تولید خلاقیت خلاقانه است

15. An educated cleric well versed in Shia theology, he presents reasoned arguments for the beliefs of the conservative establishment.
[ترجمه ترگمان]یک روحانی تحصیل کرده که در الهیات شیعه تبحر دارد، دلایل منطقی برای اعتقادات تاسیس محافظه کاران را ارائه می دهد
[ترجمه گوگل]یک روحانی تحصیل کرده که در الهیات شیعه به خوبی شناخته شده است، او استدلال منطقی را برای اعتقادات استقرار محافظه کارانه ارائه می دهد

Morteza is well-versed in the use of computers.

مرتضی در کاربرد کامپیوتر بسیار چیره‌دست است.


پیشنهاد کاربران

تسلط داشتن

استاد، حرفه ای، مسلط


کلمات دیگر: