قابل اعتماد
undependable
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of dependable.
• متضاد: dependable
• مشابه: irresponsible, shaky
• متضاد: dependable
• مشابه: irresponsible, shaky
• not dependable, not able to be relied upon
جملات نمونه
1. Big, omnipotent, unpredictable, undependable and cruel.
[ترجمه ترگمان]بزرگ، قدرتمند، غیرقابل اعتماد، غیرقابل اعتماد و سنگدل
[ترجمه گوگل]بزرگ، همه جانبه، غیر قابل پیش بینی، بی ثمر و بی رحمانه
[ترجمه گوگل]بزرگ، همه جانبه، غیر قابل پیش بینی، بی ثمر و بی رحمانه
2. This man is quite trick and undependable.
[ترجمه ترگمان]این مرد کاملا فریب و غیرقابل اعتماد است
[ترجمه گوگل]این مرد کاملا فریبنده و غیر قابل اعتماد است
[ترجمه گوگل]این مرد کاملا فریبنده و غیر قابل اعتماد است
3. Otherwise I might be considered undependable, or unworthy.
[ترجمه ترگمان]در غیر این صورت ممکن است به عنوان undependable یا نالایق در نظر گرفته شوم
[ترجمه گوگل]در غیر این صورت من ممکن است غیرقابل قبول یا غیر قابل درک باشد
[ترجمه گوگل]در غیر این صورت من ممکن است غیرقابل قبول یا غیر قابل درک باشد
4. Would you like to have an undependable person as one of your best friends?
[ترجمه ترگمان]دوست داری یکی از بهترین دوستات باشی؟
[ترجمه گوگل]آیا میخواهید شخص نامناسب را به عنوان یکی از بهترین دوستانتان داشته باشید؟
[ترجمه گوگل]آیا میخواهید شخص نامناسب را به عنوان یکی از بهترین دوستانتان داشته باشید؟
5. If another friend had proved himself undependable Goldstein would nurse his pains.
[ترجمه ترگمان]اگر دوست دیگری به خود ثابت کرده بود که گلداشتاین pains خود را پرستاری خواهد کرد
[ترجمه گوگل]اگر دوست دیگری ثابت کرد که Goldstein خود را بیقرار می کند، درد او را پرستش می کند
[ترجمه گوگل]اگر دوست دیگری ثابت کرد که Goldstein خود را بیقرار می کند، درد او را پرستش می کند
6. This man is quite tricky and undependable.
[ترجمه ترگمان]این مرد کام لا نیازمند مهارت است
[ترجمه گوگل]این مرد بسیار دشوار و غیرممکن است
[ترجمه گوگل]این مرد بسیار دشوار و غیرممکن است
7. The method made the best use of temporal redundancy information, and deleted the undependable measurements.
[ترجمه ترگمان]این روش بهترین استفاده از اطلاعات افزونگی زمانی را ایجاد کرده و اندازه گیری های undependable را حذف کرده است
[ترجمه گوگل]این روش بهترین استفاده از اطلاعات بارگیری موقتی را انجام داد و اندازه گیری های نامناسب را حذف کرد
[ترجمه گوگل]این روش بهترین استفاده از اطلاعات بارگیری موقتی را انجام داد و اندازه گیری های نامناسب را حذف کرد
8. W. H. O. officials made the call after two studies found that results from a commonly used test are undependable and misleading.
[ترجمه ترگمان]اچ اچ ا مقامات پس از دو مطالعه دریافتند که نتایج حاصل از تست معمولا مورد استفاده نادرست و گمراه کننده است
[ترجمه گوگل]مقامات W H O بعد از دو مطالعه متوجه شدند که این نتیجه از یک آزمون معمول استفاده شده است که غیر قابل اعتماد و گمراه کننده است
[ترجمه گوگل]مقامات W H O بعد از دو مطالعه متوجه شدند که این نتیجه از یک آزمون معمول استفاده شده است که غیر قابل اعتماد و گمراه کننده است
9. A great opportunity can be lost if haphazard efforts lead to undependable results.
[ترجمه ترگمان]اگر اقدامات تصادفی منجر به نتایج undependable شوند، یک فرصت عالی می تواند از دست برود
[ترجمه گوگل]اگر تلاش های ناخواسته منجر به نتایج نامطلوب شود، فرصتی عالی می تواند از دست برود
[ترجمه گوگل]اگر تلاش های ناخواسته منجر به نتایج نامطلوب شود، فرصتی عالی می تواند از دست برود
پیشنهاد کاربران
غیر قابل اعتماد
کلمات دیگر: