تاجگذاری نکرده یا نشده، (پادشاه) غیر رسمی
uncrowned
تاجگذاری نکرده یا نشده، (پادشاه) غیر رسمی
انگلیسی به فارسی
تاجگذاری نکرده یا نشده، (پادشاه) غیر رسمی
بی تاج و تخت، (رهبر) بدون عنوان سلطنتی
بدون کرک، خلع کردن یا شدن، بی تاج و تخت کردن
انگلیسی به انگلیسی
• not crowned, not yet having become ruler; having a status or power without a fitting title
جملات نمونه
1. He became the uncrowned king of the East End, scoring 28 goals in his first season.
[ترجمه ترگمان]او اولین پادشاه شرق آسیا شد و ۲۸ گل در اولین فصل خود به ثمر رساند
[ترجمه گوگل]او تبدیل به پادشاه Uncrowned از شرق پایان، به ثمر رساند 28 گل در فصل اول خود را
[ترجمه گوگل]او تبدیل به پادشاه Uncrowned از شرق پایان، به ثمر رساند 28 گل در فصل اول خود را
2. He would be uncrowned king . . . a hero . . . an idol.
[ترجمه ترگمان] اون مثل یه قهرمان می مونه … یه قهرمان
[ترجمه گوگل]او شاه خواهد شد یک قهرمان یک بت
[ترجمه گوگل]او شاه خواهد شد یک قهرمان یک بت
3. Here, a sense of uncrowned discovery still awaits.
[ترجمه ترگمان]در اینجا، یک حس اکتشاف uncrowned هنوز منتظر است
[ترجمه گوگل]در اینجا، یک حس کشف غیرقابل انتظار هنوز در انتظار است
[ترجمه گوگل]در اینجا، یک حس کشف غیرقابل انتظار هنوز در انتظار است
4. You are the uncrowned king! You are a real hero!
[ترجمه ترگمان]شما پادشاه uncrowned هستید! تو یه قهرمان واقعی هستی
[ترجمه گوگل]تو پادشاه نابینا هستی شما یک قهرمان واقعی هستید
[ترجمه گوگل]تو پادشاه نابینا هستی شما یک قهرمان واقعی هستید
5. Not entirely due to those uncrowned journey.
[ترجمه ترگمان]به هیچ وجه به خاطر سفر uncrowned نبود
[ترجمه گوگل]نه به طور کامل به خاطر آن سفرهای ناتمام
[ترجمه گوگل]نه به طور کامل به خاطر آن سفرهای ناتمام
6. I could be a king, uncrowned. . .
[ترجمه ترگمان] من می تونم یه پادشاه باشم، uncrowned
[ترجمه گوگل]من می توانم یک پادشاه باشم
[ترجمه گوگل]من می توانم یک پادشاه باشم
7. He was the uncrowned king of Germany car racing.
[ترجمه ترگمان]او پادشاه uncrowned بود که در مسابقات رانندگی آلمان شرکت می کرد
[ترجمه گوگل]او کلاسیک ماشین کلاسیک آلمانی بود
[ترجمه گوگل]او کلاسیک ماشین کلاسیک آلمانی بود
8. Michael Jordan was the uncrowned king of basketball.
[ترجمه ترگمان](مایکل جردن)اولین پادشاه بسکتبال بود
[ترجمه گوگل]مایکل جردن پادشاه بیس بال بود
[ترجمه گوگل]مایکل جردن پادشاه بیس بال بود
9. He remained an uncrowned king.
[ترجمه ترگمان]اون یه پادشاه uncrowned بود
[ترجمه گوگل]او یک پادشاه ناتوان بود
[ترجمه گوگل]او یک پادشاه ناتوان بود
10. A malign child of the Cold War who had once been the uncrowned underworld king of Berlin.
[ترجمه ترگمان]بچه بدی از جنگ سرد که زمانی پادشاه دنیای زیرزمینی برلین بود
[ترجمه گوگل]کودک خشونتبار جنگ سرد که بعدها یک پادشاه برلین زیرزمینی است
[ترجمه گوگل]کودک خشونتبار جنگ سرد که بعدها یک پادشاه برلین زیرزمینی است
11. This time, there was no question of nominal suzerainty: El Cid was virtually King of Valencia, though uncrowned.
[ترجمه ترگمان]این بار، هیچ شکی در حق مالکیت اسمی وجود نداشت: سید سید در واقع پادشاه والنسیا بود، هر چند که uncrowned بود
[ترجمه گوگل]این زمان، هیچ سؤالی درباره سزارین اسمی وجود نداشت ال سیید تقریبا شاه والنسیا بود، هرچند آن را نابود کرد
[ترجمه گوگل]این زمان، هیچ سؤالی درباره سزارین اسمی وجود نداشت ال سیید تقریبا شاه والنسیا بود، هرچند آن را نابود کرد
12. With so many talented players in the squad, Netherlands are dubbed as the uncrowned king.
[ترجمه ترگمان]با بسیاری از بازیکنان با استعداد در تیم، هلند به عنوان پادشاه uncrowned شناخته می شود
[ترجمه گوگل]با تعداد زیادی از بازیکنان با استعداد در این تیم، هلند به عنوان پادشاه غیرقابل دفاع نامیده می شود
[ترجمه گوگل]با تعداد زیادی از بازیکنان با استعداد در این تیم، هلند به عنوان پادشاه غیرقابل دفاع نامیده می شود
13. A these words daily seven time frequency appears in my mouth, becomes this month the pet phrase uncrowned king.
[ترجمه ترگمان]این کلمات هر روز به طور روزانه هفت بار در دهانم ظاهر می شوند، که این ماه عبارت حیوان خانگی پادشاه uncrowned می شود
[ترجمه گوگل]این کلمات روزانه 7 بار فرکانس در دهان من ظاهر می شود، در این ماه، کلمه حیوانات پادشاه uncrowned تبدیل می شود
[ترجمه گوگل]این کلمات روزانه 7 بار فرکانس در دهان من ظاهر می شود، در این ماه، کلمه حیوانات پادشاه uncrowned تبدیل می شود
14. He is the old iron, an ordinary worker, one in the plant has the uncrowned godfather of workers.
[ترجمه ترگمان]او همان آهن قدیمی است، یک کارگر معمولی، یکی در این کارخانه پدرخوانده uncrowned کارگران است
[ترجمه گوگل]او آهن قدیمی است، یک کارمند عادی، یکی در کارخانه دارای پدرخوانده کارگران است
[ترجمه گوگل]او آهن قدیمی است، یک کارمند عادی، یکی در کارخانه دارای پدرخوانده کارگران است
کلمات دیگر: