سوزان، سوزاننده، خشکاننده
parching
سوزان، سوزاننده، خشکاننده
انگلیسی به فارسی
پارچ شدن، برشته کردن، بریان کردن، نیم سوز کردن، خشک شدن، تفتیدن، افتاب سوخته کردن
انگلیسی به انگلیسی
• drying out, dryness, process of removing moisture
جملات نمونه
1. It was the height of summer and the land was parched and brown.
[ترجمه ترگمان]این اوج تابستان بود و زمین خشک و قهوه ای بود
[ترجمه گوگل]این ارتفاع تابستان بود و زمین خشک و قهوه ای بود
[ترجمه گوگل]این ارتفاع تابستان بود و زمین خشک و قهوه ای بود
2. The lack of rain had parched the land.
[ترجمه ترگمان]کمبود باران زمین را خشک کرده بود
[ترجمه گوگل]کمبود باران زمین را خشک کرده بود
[ترجمه گوگل]کمبود باران زمین را خشک کرده بود
3. He raised the water bottle to his parched lips.
[ترجمه ترگمان]بطری آب را به لبان خشکش برد
[ترجمه گوگل]او بطری آب را به لبهایش فرو برد
[ترجمه گوگل]او بطری آب را به لبهایش فرو برد
4. The parched soil drank in the rain.
[ترجمه ترگمان]زمین سوخته در باران خورد
[ترجمه گوگل]خاک سوراخ شده در باران نوشید
[ترجمه گوگل]خاک سوراخ شده در باران نوشید
5. I must get a drink - I'm absolutely parched!
[ترجمه ترگمان]من باید یک نوشیدنی بگیرم - من کاملا تشنه هستم!
[ترجمه گوگل]من باید یک نوشیدنی بگیرم - من کاملا خشک شده ام!
[ترجمه گوگل]من باید یک نوشیدنی بگیرم - من کاملا خشک شده ام!
6. I am parched with the heat.
[ترجمه ترگمان]من تشنه گرما هستم
[ترجمه گوگل]من با حرارت گرم می شوم
[ترجمه گوگل]من با حرارت گرم می شوم
7. The road winds for miles through parched earth, scrub and cactus.
[ترجمه ترگمان]جاده مایل ها از میان خاک خشک و خاک و کاکتوس راه می رود
[ترجمه گوگل]جاده جاده ها برای چند مایل از طریق زمین خشک شده، اسکراب و کاکتوس
[ترجمه گوگل]جاده جاده ها برای چند مایل از طریق زمین خشک شده، اسکراب و کاکتوس
8. Give me a drink I'm parched.
[ترجمه ترگمان]یک نوشیدنی به من بدهید من تشنه هستم
[ترجمه گوگل]به من نوشیدنی بخورید
[ترجمه گوگل]به من نوشیدنی بخورید
9. The grass parched up in summer.
[ترجمه ترگمان]علف ها در تابستان خشک می شد
[ترجمه گوگل]چمن در تابستان بریده شد
[ترجمه گوگل]چمن در تابستان بریده شد
10. A drought is parching much of the country.
[ترجمه ترگمان]خشکسالی در سرتاسر کشور parching است
[ترجمه گوگل]خشکسالی بسیاری از کشورها را در اختیار دارد
[ترجمه گوگل]خشکسالی بسیاری از کشورها را در اختیار دارد
11. Her feet ached, her mouth was parched.
[ترجمه ترگمان]پاهایش درد می کرد دهانش خشک شده بود
[ترجمه گوگل]پاهای او صدمه دیده بود، دهانش خشک شده بود
[ترجمه گوگل]پاهای او صدمه دیده بود، دهانش خشک شده بود
12. Hot winds parched the crops.
[ترجمه ترگمان]باده ای داغ محصول را خشک می کنند
[ترجمه گوگل]باد داغ بادست محصولات
[ترجمه گوگل]باد داغ بادست محصولات
13. Having a parched nose and throat may lower resistance to colds, croup, sinusitis and respiratory problems.
[ترجمه ترگمان]داشتن بینی و گلو خشک می تواند باعث کاهش مقاومت در برابر سرما خوردگی، کفل، سینوزیت و مشکلات تنفسی شود
[ترجمه گوگل]داشتن یک سوراخ بینی و گلو ممکن است مقاومت در برابر سرماخوردگی، کراوپ، سینوزیت و مشکلات تنفسی را کاهش دهد
[ترجمه گوگل]داشتن یک سوراخ بینی و گلو ممکن است مقاومت در برابر سرماخوردگی، کراوپ، سینوزیت و مشکلات تنفسی را کاهش دهد
14. Her tongue felt parched for a cool drink.
[ترجمه ترگمان]زبانش تشنه یک نوشیدنی خنک بود
[ترجمه گوگل]زبان او برای نوشیدنی سرد خیس شده است
[ترجمه گوگل]زبان او برای نوشیدنی سرد خیس شده است
15. She imagined it as a tiny surge welling over a dam and splashing into a parched valley.
[ترجمه ترگمان]در این فکر بود که موجی کوچک بر یک سد سرازیر می شود و در یک دره تشنه به آب فرو می رود
[ترجمه گوگل]او آن را به عنوان یک موج شکنی کوچک بر روی یک سد تصور کرد و به یک دره رسیده پرش می کند
[ترجمه گوگل]او آن را به عنوان یک موج شکنی کوچک بر روی یک سد تصور کرد و به یک دره رسیده پرش می کند
کلمات دیگر: