کلمه جو
صفحه اصلی

tax policy

انگلیسی به انگلیسی

• political standpoint with regard to taxation; method of taxation, tax system

جملات نمونه

1. Government tax policy has tilted toward industrial development.
[ترجمه ترگمان]سیاست مالیاتی دولت به سمت توسعه صنعتی متمایل شده است
[ترجمه گوگل]سیاست مالیات دولتی به سوی توسعه صنعتی کج شده است

2. The high tax policy is certainly unpopular, although it's unlikely to meet the soaring armament expenditures.
[ترجمه ترگمان]سیاست مالیات بالا قطعا نامحبوب است، گرچه بعید است که هزینه های فزاینده تسلیحاتی را برآورده کند
[ترجمه گوگل]سیاست مالیات بالا قطعا غیرمعمول است، گرچه بعید به نظر می رسد که هزینه های جنگ افزار در حال افزایش باشد

3. The new tax policy was slated.
[ترجمه ترگمان]سیاست جدید مالیاتی تعیین شد
[ترجمه گوگل]سیاست مالیاتی جدید پیش بینی شده بود

4. Tax policy and budgetary decisions still favor the wealthy, and the stock market sets new records every week.
[ترجمه ترگمان]سیاست مالیاتی و تصمیمات بودجه ای هنوز به نفع ثروتمندان است و بازار سهام هر هفته سوابق جدیدی را تنظیم می کند
[ترجمه گوگل]سیاست های مالیاتی و تصمیمات بودجه هنوز برای ثروتمندان سودمند است و بازار سهام هر هفته یک بار ثبت می کند

5. Some, like regulation, tax policy, contracting, and grants, were long established.
[ترجمه ترگمان]برخی، مانند مقررات، سیاست مالیات، قرارداد و کمک های مالی، مدت ها تاسیس شدند
[ترجمه گوگل]بعضی از قوانین مانند مقررات مالی، قراردادها و کمک های مالی، مدت زیادی تأسیس شده اند

6. Reporters quizzed the President on tax policy and Central America.
[ترجمه ترگمان]گزارشگران از رئیس جمهور در مورد سیاست مالیات و آمریکای مرکزی سوال کردند
[ترجمه گوگل]خبرنگاران رییس جمهور در مورد سیاست های مالیاتی و آمریکای مرکزی را مورد پرسش قرار دادند

7. Marginalism also applies to government tax policy.
[ترجمه ترگمان]Marginalism همچنین در مورد سیاست مالیاتی دولت نیز صادق است
[ترجمه گوگل]حاشیه نویسی نیز به سیاست مالیاتی دولت اعمال می شود

8. Mr Portillo cast doubt over the tax policy as soon as he returned to the shadow cabinet this year.
[ترجمه ترگمان]آقای Portillo به محض بازگشت به کابینه در سال جاری تردید خود را نسبت به سیاست مالیات نشان داد
[ترجمه گوگل]آقای Portillo در زمانی که او در سال جاری به کابینه سایه بازگشته است، سیاست مالیاتی را زیر سوال می برد

9. The distillers believe the EC tax policy is strangling their business.
[ترجمه ترگمان]کارشناسان بر این باورند که سیاست مالیات EC در حال خفه کردن کسب وکار آن ها است
[ترجمه گوگل]معامله گران معتقدند که سیاست مالیات در اروپا، کسب و کار خود را خفه می کند

10. Using tax policy is a very blunt instrument.
[ترجمه ترگمان]استفاده از سیاست مالیاتی ابزار بسیار blunt است
[ترجمه گوگل]استفاده از سیاست مالیاتی یک ابزار بسیار خشن است

11. Which brings us to the dispute about tax policy.
[ترجمه ترگمان]که ما را به بحث در مورد سیاست مالیات به ارمغان می آورد
[ترجمه گوگل]که ما را به اختلاف در مورد سیاست مالیاتی می آورد

12. To expand the domestic demand, current fiscal and tax policy in our country should be focused on improving social security system and adjusting income distribution.
[ترجمه ترگمان]برای توسعه تقاضای داخلی، سیاست مالی و مالیاتی موجود در کشور ما باید بر بهبود سیستم امنیت اجتماعی و تنظیم توزیع درآمد متمرکز باشد
[ترجمه گوگل]برای گسترش تقاضای داخلی، سیاست مالی و مالیاتی فعلی در کشور ما باید بر بهبود سیستم تأمین اجتماعی و تنظیم توزیع درآمد متمرکز باشد

13. The current tax policy actively discourages companies from hiring Americans to fill overseas positions, some believe.
[ترجمه ترگمان]برخی باور دارند که سیاست کنونی مالیاتی به طور فعال شرکت ها را از استخدام آمریکایی ها برای پر کردن پست های خارجی منع می کند
[ترجمه گوگل]برخی معتقدند که سیاست مالیات در حال حاضر به طور فعال شرکت ها را از پذیرش آمریکایی ها برای پر کردن مواضع خارج از مرز جلوگیری می کند

14. A more progressive tax policy could help redistribute some of the gains of trade accruing to those on the top of the income scale.
[ترجمه ترگمان]یک سیاست مالیاتی پیشرفته تر می تواند به توزیع مجدد برخی از دستاوردهای تجاری در سطح بالای سطح درآمد کمک کند
[ترجمه گوگل]یک سیاست مالیاتی پیشرفته تر می تواند به توزیع برخی از دستاوردهای تجاری که به بالاترین سطح درآمد کمک می کند کمک کند

پیشنهاد کاربران

سیاست مالیاتی


کلمات دیگر: