کلمه جو
صفحه اصلی

rascally


رذل مانند، بی شرفانه، نابکارانه، سفله، از روی پستی

انگلیسی به فارسی

از روی پستی،بیشرفانه


rascally


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: resembling or characteristic of a rascal; knavish; mischievous.
قید ( adverb )
• : تعریف: like a rascal; knavishly; mischievously.

• roguishly, mischievously, like a scoundrel
someone who is rascally behaves badly or dishonestly, but in a way which does not really make you angry.

جملات نمونه

1. Indeed, they could have been Hal and his rascally crew. There is no shortage of anecdote or incident at Oxford.
[ترجمه ترگمان]در حقیقت، آن ها ممکن بود هل و جاشو ان رذل باشند هیچ کمبودی در روایت یا حادثه در دانشگاه آکسفورد وجود ندارد
[ترجمه گوگل]در حقیقت، آنها می توانستند هال و خدمه ستیزه گر او باشند کمبود داستان یا حادثه ای در آکسفورد وجود ندارد

2. A rascally witness makes a mockery of justice, And the mouth of the wicked spreads iniquity.
[ترجمه ترگمان]یک شاهد رذل مظهر عدالت است و دهان شرارت و شرارت بار دیگر در میان است
[ترجمه گوگل]یک شاهد عصبانی عصبانیت می کند و دهان شرارتان گناه می کند

3. It is just a shameless rascally crazy dog broken spine fed by American.
[ترجمه ترگمان]این یک مشت رذل و رذل است که ستون فقرات یک سگ آمریکایی را خرد می کند
[ترجمه گوگل]این فقط یک سگ نجیب زاده دیوانه شکسته ستون فقرات خورده شده توسط آمریکایی است

4. They said Kelso got some rascally adventurer, some Belgian brute, to insult his son - in - law in public.
[ترجمه ترگمان]آن ها گفتند که کلسو، یک ماجراجو رذل، یک حیوان وحشی بلژیکی، برای اهانت به پسرش در ملا عام به او توهین کرده بود
[ترجمه گوگل]آنها گفتند که Kelso بعضی از ماجراجویان ناگوار، بعضی از بی رحمانه های بلژیکی، برای توهین به پسرانش در عموم است

5. They stumble across a ghost town inhabited by a rascally gold prospector.
[ترجمه ترگمان]سکندری خوردند و سکندری خوران از شهری که یک جوینده طلا در آن سکونت داشتند عبور کردند
[ترجمه گوگل]آنها در سراسر یک شهر روح زندگی می کنند که توسط یک توزیع کننده طلا ریچال ساکن شده اند

6. Ms Taiwan: Can't work at all, but still brag and quibble rascally.
[ترجمه ترگمان]خانم تایوان: اصلا نمی تواند کار کند، اما هنوز لاف و quibble و quibble است
[ترجمه گوگل]خانم تایوان نمیتواند در همه کارها کار کند، اما همچنان با عصبانیت و تحسین همراه است


کلمات دیگر: