کلمه جو
صفحه اصلی

uncouthness

انگلیسی به فارسی

بی نظمی


انگلیسی به انگلیسی

• quality or condition of being uncouth, strangeness, unfamiliarity, awkwardness

جملات نمونه

1. In Warrington's very uncouthness there was a refinement, which the other's finery lacked.
[ترجمه ترگمان]در Warrington s نوعی پالایش وجود داشت که the آن فاقد آن بود
[ترجمه گوگل]در بسیار بی نظیر Warrington، یک پالایش وجود داشت، که دیگران در آن نبودند

2. Every act betrayed their uncouthness.
[ترجمه ترگمان]هر کاری به uncouthness خیانت می کرد
[ترجمه گوگل]هر عمل خبیثه آنها را تحقیر می کند

3. From 1840 to 194 in the 110 years, English, France, Japan, America and Russia the imperialism powers brought about uncouthness loss to Chinese life and property through hundreds of invasion wars.
[ترجمه ترگمان]از سال ۱۸۴۰ تا ۱۹۴ در ۱۱۰ سال، انگلستان، فرانسه، ژاپن، آمریکا و روسیه قدرت های امپریالیسم در حدود uncouthness تن را به زندگی و اموال چین از طریق صدها جنگ تهاجمی به ارمغان آورد
[ترجمه گوگل]از سال 1840 تا 194 در 110 سالگی، انگلیسی، فرانسه، ژاپن، امریکا و روسیه قدرت امپریالیسم از طریق صدها تن از جنگ های تهاجم، موجب از دست دادن ناامیدی به زندگی و اموال چینی شد

4. " Confucius replied:"Once a gentleman settles among them, what uncouthness would there be?
[ترجمه ترگمان]کنفوسیوس پاسخ داد: وقتی یک آقایی در میان آن ها قرار بگیرد، چه اتفاقی خواهد افتاد؟
[ترجمه گوگل]کنفوسیوس پاسخ داد: 'هنگامی که یک نجیب زاده در بین آنها سکونت می کند، چه بی نظمی وجود دارد؟

5. Your behaviour on your visit to Devon during April was staggering in its uncouthness and lack of grace.
[ترجمه ترگمان]رفتار شما با visit در طول ماه آوریل در uncouthness و فقدان لطف بود
[ترجمه گوگل]رفتار شما در مورد سفر شما به دون در ماه آوریل به شدت بی نظیر و بی فایده بود


کلمات دیگر: