کلمه جو
صفحه اصلی

rationed

انگلیسی به فارسی

رد شد، جیره بندی کردن، جیره دادن


انگلیسی به انگلیسی

• distributed evenhandedly in fixed quantities in individual portions

جملات نمونه

1. they rationed out food to thousands of refugees
بین هزاران آواره خوراک تقسیم کردند.

2. sugar was rationed during the war
در زمان جنگ شکر جیره بندی شده بود.

3. we were rationed to two eggs a week
هفته ای دو تخم مرغ به ما جیره می دادند.

4. Tea and sugar were scarce and were rationed during the war.
[ترجمه ترگمان]چای و شکر کمیاب بودند و در طول جنگ جیره بندی شدند
[ترجمه گوگل]چای و شکر کمیاب نبودند و در طول جنگ به شدت کاهش یافتند

5. Cotton and cloth are being rationed out now.
[ترجمه ترگمان]پنبه و پارچه هم اکنون جیره بندی شده اند
[ترجمه گوگل]پنبه و پارچه در حال حاضر از هم جدا شده اند

6. Old women were rationed to 14 kilograms of grain a month.
[ترجمه ترگمان]زنان سالخورده با تقسیم ۱۴ کیلوگرم گندم در ماه جیره بندی شدند
[ترجمه گوگل]زنان سالم به 14 کیلوگرم دانه در ماه تعلق میگیرند

7. People were rationed to one egg a week.
[ترجمه ترگمان]مردم یک هفته یک تخم مرغ را تقسیم می کردند
[ترجمه گوگل]مردم در یک هفته یک تخم مرغ خورده بودند

8. The captain rationed the remaining water out among the shipwrecked passengers.
[ترجمه ترگمان]ناخدا آب باقیمانده را که در میان جاشو ان کشتی شکسته بود جیره بندی کرد
[ترجمه گوگل]کاپیتان آب باقیمانده را در بین مسافران سقوط کرد

9. The villagers are rationed to two litres of water a day.
[ترجمه ترگمان]روستائیان با تقسیم دو لیتر آب در روز جیره بندی شده اند
[ترجمه گوگل]روستاییان به دو لیتر آب در روز تقسیم می شوند

10. Ann rationed out the cake between the children.
[ترجمه ترگمان]آن کیک را بین بچه ها تقسیم کرد
[ترجمه گوگل]ان کیت را بین بچه ها گذاشت

11. Eggs were rationed during the war.
[ترجمه ترگمان]تخم مرغ در طول جنگ جیره بندی شد
[ترجمه گوگل]تخم مرغ در طول جنگ تقسیم شده است

12. We were rationed to two eggs a day.
[ترجمه ترگمان]روزی دو تخم مرغ را جیره کردیم
[ترجمه گوگل]ما دو روز تخم مرغ خورده بودیم

13. The government rationed food to the public in wartime.
[ترجمه ترگمان]دولت غذای جیره بندی شده دولتی را در زمان جنگ جیره بندی کرد
[ترجمه گوگل]دولت در زمان جنگ غذا را به عموم مردم تقدیم کرد

14. Motorists will be rationed to thirty litres of petrol a month.
[ترجمه ترگمان]Motorists با سهمیه بندی سی لیتر بنزین در ماه جیره بندی خواهند شد
[ترجمه گوگل]رانندگان خواهد شد به سی لیتر بنزین در ماه می شود

15. Bread was rationed to one loaf per family.
[ترجمه ترگمان]نان با یک قرص نان در هر خانواده جیره بندی شد
[ترجمه گوگل]نان به یک قرص در هر خانواده تقسیم شد

پیشنهاد کاربران

جیره بندی
سهمیه بندی


کلمات دیگر: