کلمه جو
صفحه اصلی

rationalisation

انگلیسی به فارسی

عقلانیت، انطباق با اصول عقلانی، توجیه، توجیه عقلی


انگلیسی به انگلیسی

• act of inventing possible reasons for an action that are not based on the true reasons; act of giving a rational explanation, act of basing things on logic or reason (also rationalization)

جملات نمونه

1. A striking example of rationalisation was the wholesale closure of the Severn Tunnel Junction marshalling yard complex in November 198
[ترجمه ترگمان]مثال قابل توجه of، بسته شدن عمده فروشی تونل Severn در complex در سال ۱۹۸ میلادی بود
[ترجمه گوگل]یک نمونه قابل توجه از عقلانیت، بسته شدن عمده فروشی مجتمع محوطه تونل تقاطع تونل Severn در نوامبر 198 بود

2. Perhaps the rationalisation the person devises for coping with the first loss is shattered by the second loss.
[ترجمه ترگمان]شاید the که برای مقابله با اولین تلفات کنترل می کند از دست دادن دوم شکست خورد
[ترجمه گوگل]شاید عقلانیت فردی برای مقابله با اولین تلفات توسط دومین ضرر خراب شود

3. It is the last part of the rationalisation that took place after the merger of Beecham and SmithKline Beckman in 198
[ترجمه ترگمان]این آخرین بخش of است که بعد از ادغام of و SmithKline بکمن در ۱۹۸ مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه گوگل]این آخرین بخشی از عقلانی شدن است که پس از ادغام Beecham و SmithKline Beckman در 198

4. The enlarged Group provides enhanced opportunities for portfolio rationalisation through sales and asset swaps.
[ترجمه ترگمان]گروه بزرگ فرصت های بیشتری را برای rationalisation پورتفولیو از طریق فروش و مبادله دارایی فراهم می کند
[ترجمه گوگل]گروه بزرگ این فرصت را برای عقلانیت پرتفوی از طریق مبادلات فروش و دارایی فراهم می کند

5. Mr Sugar is ploughing on with the rationalisation announced last year.
[ترجمه ترگمان]آقای قند در حال شخم زدن با rationalisation است که سال گذشته اعلام شد
[ترجمه گوگل]آقای شکر در سال گذشته با عقلانی شدن اعلام کرد

6. Eight maids a-milking Rationalisation is not finished yet in the Northern Ireland dairy industry.
[ترجمه ترگمان]هشت تا از maids a هنوز در صنعت لبنیات ایرلند شمالی به پایان نرسیده اند
[ترجمه گوگل]هشت خدمتکار شیردهی در حال حاضر هنوز در صنایع لبنی ایرلند به اتمام رسیده است

7. The rationalisation affected people and products.
[ترجمه ترگمان]rationalisation ها مردم و محصولات را تحت تاثیر قرار دادند
[ترجمه گوگل]عقلانیت مردم و محصولات را تحت تأثیر قرار داده است

8. In the mills additional factors have been rationalisation and the use of more modern machinery.
[ترجمه ترگمان]در این کارگاه عوامل دیگری مورد استفاده قرار گرفته اند و استفاده از ماشین آلات مدرن بیشتر
[ترجمه گوگل]در آسیابها، عوامل اضافی، عقلانی شدن و استفاده از ماشین آلات مدرن تر بوده اند

9. The legal market is being driven by economic rationalisation, demographic saturation, marketplace maturation, consumer-driven deregulation and globalisation.
[ترجمه ترگمان]بازار قانونی توسط rationalisation اقتصادی، اشباع جمعیت شناختی، بلوغ بازار، مقررات زدایی از مصرف کننده و جهانی شدن هدایت می شود
[ترجمه گوگل]بازار قانونی به وسیله ی عقلانیت اقتصادی، اشباع جمعیت شناختی، بلوغ بازار، رفع محدودیت های مصرف کننده و جهانی شدن هدایت می شود

10. Once the rationalisation programme is in place, Waterford will be well placed to become profitable once the worldwide recession ends.
[ترجمه ترگمان]زمانی که برنامه rationalisation در محل قرار گیرد، روز واترفورد به خوبی قرار خواهد گرفت تا زمانی که رکود جهانی به پایان برسد، سود بیشتری به دست خواهد آورد
[ترجمه گوگل]هنگامی که برنامه عقلانی سازی در حال استقرار است، هنگامی که رکود اقتصادی جهانی به پایان می رسد، واترفورد سودمند خواهد بود

11. The implementation of the rationalisation programme left a lasting impression on Finniston which was to influence his future operating style.
[ترجمه ترگمان]اجرای برنامه rationalisation تاثیری ماندگار بر Finniston گذاشت که بر سبک اجرایی آینده او تاثیر گذاشت
[ترجمه گوگل]پیاده سازی برنامه عقلانی، تاثیر فزاینده ای روی فینیستون گذاشت که تاثیر آن بر سبک زندگی آینده اش بود

12. Another challenge will be to carry out rationalisation in Europe in the face of political opposition.
[ترجمه ترگمان]چالش دیگر انجام out در اروپا در مواجهه با مخالفان سیاسی است
[ترجمه گوگل]چالش دیگری برای تحقق عدالت در اروپا در برابر مخالفت سیاسی خواهد بود

13. Second, remember that rationalisation tends to reduce the emotional impact of both positive and negative events.
[ترجمه ترگمان]دوم، به خاطر داشته باشید که rationalisation تمایل دارد تاثیر عاطفی هر دو رویداد مثبت و منفی را کاهش دهد
[ترجمه گوگل]دوم، به یاد داشته باشید که عقلانیت تمایل دارد تا تاثیر عاطفی هر دو حادثه مثبت و منفی را کاهش دهد

14. But otherwise you are caught in a rationalisation.
[ترجمه ترگمان]اما در غیر این صورت تو گرفتار شده ای
[ترجمه گوگل]اما در غیر این صورت شما به یک عقلانیت دست می یابید

پیشنهاد کاربران

معقول سازی


کلمات دیگر: