کشیده (یا سفت یا تنگ) کردن یا شدن، سفت شدن، تنگ ومحکم کردن یا شدن
tauten
کشیده (یا سفت یا تنگ) کردن یا شدن، سفت شدن، تنگ ومحکم کردن یا شدن
انگلیسی به فارسی
سفت شدن، تنگ ومحکم کردن یا شدن
مزه، محکم کشیدن، تنگ و محکم کردن یا شدن
انگلیسی به انگلیسی
فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: tautens, tautening, tautened
حالات: tautens, tautening, tautened
• : تعریف: to make or become taut.
• متضاد: sag
• مشابه: knot, stretch
• متضاد: sag
• مشابه: knot, stretch
• if something tautens, it becomes very tightly stretched.
جملات نمونه
1. Her whole body tautened violently.
[ترجمه ترگمان]تمام بدنش به شدت تکان می خورد
[ترجمه گوگل]تمام بدن او خشونت آمیز است
[ترجمه گوگل]تمام بدن او خشونت آمیز است
2. There are exercises that tauten facial muscles.
[ترجمه ترگمان]ورزشی وجود دارد که ماهیچه های صورت را منقبض می کند
[ترجمه گوگل]ورزش هایی وجود دارد که عضلات صورت را تضعیف می کنند
[ترجمه گوگل]ورزش هایی وجود دارد که عضلات صورت را تضعیف می کنند
3. The skin of her cheeks tautened.
[ترجمه ترگمان]پوست گونه هایش گل انداخته بود
[ترجمه گوگل]پوست چهره اش چسبیده است
[ترجمه گوگل]پوست چهره اش چسبیده است
4. The muscles in his face suddenly tautened.
[ترجمه ترگمان]ناگهان عضلات صورتش منقبض شد
[ترجمه گوگل]عضلات صورتش به طور ناگهانی کشیده شده اند
[ترجمه گوگل]عضلات صورتش به طور ناگهانی کشیده شده اند
5. Ben saw Rosten's body tauten like a compressed coil.
[ترجمه ترگمان](بن)بدن Rosten را مثل یک سیم پیچ فشرده شده دید
[ترجمه گوگل]بن دیدن بدن Rosten را مانند یک کویل فشرده کرد
[ترجمه گوگل]بن دیدن بدن Rosten را مانند یک کویل فشرده کرد
6. Die Gletscher auf dem tibetischen Hochland tauten ab und gef & auml ; hrdeten damit ein wichtiges & Ouml ; kosystem.
[ترجمه ترگمان]Die، auf، ab، ab &، hrdeten damit، wichtiges ein، kosystem ein است
[ترجمه گوگل]Die Gletscher با استفاده از تبلت Hochland tauten ab und gef auml؛ hrdeten damit en wichtiges Ouml؛ kosystem
[ترجمه گوگل]Die Gletscher با استفاده از تبلت Hochland tauten ab und gef auml؛ hrdeten damit en wichtiges Ouml؛ kosystem
7. She had cosmetic surgery to tauten her drooping breasts.
[ترجمه ترگمان]اون یه جراحی زیبایی داشت که سینه هاش رو باز کنه
[ترجمه گوگل]او جراحی لوازم آرایشی را انجام داد تا سینه های او را ببلعد
[ترجمه گوگل]او جراحی لوازم آرایشی را انجام داد تا سینه های او را ببلعد
8. When I grin, the stitches tauten.
[ترجمه ترگمان]وقتی نیشم باز می شود، بخیه ها باز می شوند
[ترجمه گوگل]وقتی میخندم میخوام بخوابم
[ترجمه گوگل]وقتی میخندم میخوام بخوابم
9. She touched this totem carefully, gaining confidence as it quivered and tautened.
[ترجمه ترگمان]او با دقت به این totem دست زد و به it و tautened اعتماد کرد
[ترجمه گوگل]او با دقت به این تتم دست زده است، اعتماد به نفس را به اوج خود رسانده است
[ترجمه گوگل]او با دقت به این تتم دست زده است، اعتماد به نفس را به اوج خود رسانده است
10. Therefore, the final tightening is nothing but to tauten the out end of the Zong Sha.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، محکم کردن نهایی چیزی نیست جز برای پایان دادن به انتهای of شا
[ترجمه گوگل]بنابراین، تثبیت نهایی تنها چیزی است که از انتهای Zong Sha خارج می شود
[ترجمه گوگل]بنابراین، تثبیت نهایی تنها چیزی است که از انتهای Zong Sha خارج می شود
کلمات دیگر: