(گیاه شناسی) تارو (colocasia esculenta از خانواده ی arum - بومی نواحی گرمسیر آسیا - ریشه ی آن خوراکی است)، گوش فیل نواحی گرمسیر
taro
(گیاه شناسی) تارو (colocasia esculenta از خانواده ی arum - بومی نواحی گرمسیر آسیا - ریشه ی آن خوراکی است)، گوش فیل نواحی گرمسیر
انگلیسی به فارسی
(گیاهشناسی) گوش فیل نواحی گرمسیر
تارو
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
حالات: taros
حالات: taros
• : تعریف: either of two tuberous plants widely cultivated in the tropics, esp. in the South Pacific, for their starchy edible roots.
• type of tropical plant
جملات نمونه
1. This plant, taro, is more welcome.
[ترجمه ترگمان]این گیاه، تارو از این گیاه استقبال بیشتری می کند
[ترجمه گوگل]این گیاه، تارو، بیشتر خوشایند است
[ترجمه گوگل]این گیاه، تارو، بیشتر خوشایند است
2. Sea taro itself also represented genuine, simple, chasteness, inside accumulate comely.
[ترجمه ترگمان]تارو به خودی خود، ظاهری واقعی، ساده، chasteness و inside را تشکیل می دهد
[ترجمه گوگل]خود تارو دریایی نیز واقعی، ساده، شفافیت را نشان می دهد، در داخل انعطاف پذیر است
[ترجمه گوگل]خود تارو دریایی نیز واقعی، ساده، شفافیت را نشان می دهد، در داخل انعطاف پذیر است
3. Steam the taro then mash it. Mix with coconut milk and boil.
[ترجمه ترگمان]the تارو را خمیر می کرد با شیر نارگیل مخلوط کنید و بجوشانید
[ترجمه گوگل]سپس بخار تارو آن را بشویید مخلوط کردن با شیر نارگیل و جوشاندن
[ترجمه گوگل]سپس بخار تارو آن را بشویید مخلوط کردن با شیر نارگیل و جوشاندن
4. Fry the taro balls into golden ones.
[ترجمه ترگمان]گلوله های taro را به رنگ های طلایی سرخ کنید
[ترجمه گوگل]توپ طارو را به صورت طلایی فرو کن
[ترجمه گوگل]توپ طارو را به صورت طلایی فرو کن
5. Using 1 tablespoon of mashed taro to make a oval-shaped balls. Pat the balls with cornstarch.
[ترجمه ترگمان]با استفاده از ۱ قاشق سوپ خوری of له شده، یک توپ بیضی شکل ایجاد کنید پات را با نشاسته ذرت پر کنید
[ترجمه گوگل]با استفاده از 1 قاشق غذا خوری طرخت خرد شده برای ساخت توپ های شکل بیضی شکل توپ را با ذرت ذرت بشویید
[ترجمه گوگل]با استفاده از 1 قاشق غذا خوری طرخت خرد شده برای ساخت توپ های شکل بیضی شکل توپ را با ذرت ذرت بشویید
6. You celebrate your birthday with taro, red bean, and lard.
[ترجمه ترگمان]جشن تولدت رو با taro قرمز و چربی جشن می گیری
[ترجمه گوگل]شما روز تولد خود را با تارو، لوبیا قرمز و گوشت خوک جشن می گیرید
[ترجمه گوگل]شما روز تولد خود را با تارو، لوبیا قرمز و گوشت خوک جشن می گیرید
7. The image is of an 8- spoked wheel with the secret vowels of the Tetragammaton (name of god) and the letters ROTA, which means Wheel - however if you transpose the letters it spells "TARO".
[ترجمه ترگمان]تصویر یک گردونه ۸ - spoked با حروف صدادار the (نام خدا)و حروف rota است، که به معنی چرخ است - با این حال اگر شما حروف آن را به صورت \"taro\" می نامید
[ترجمه گوگل]تصویر یک چرخ 8 ریشخنده با واکه های مخفی Tetragammaton (نام خدا) و حروف ROTA است که به معنی چرخ است - با این حال اگر شما حمل نامه های آن طلسم 'TARO'
[ترجمه گوگل]تصویر یک چرخ 8 ریشخنده با واکه های مخفی Tetragammaton (نام خدا) و حروف ROTA است که به معنی چرخ است - با این حال اگر شما حمل نامه های آن طلسم 'TARO'
8. Silver bud taro Chlorophytum, aloe vera, sansevieria absorption of formaldehyde.
[ترجمه ترگمان]به گفته آلوئه ورا، عصاره آلوئه ورا، جذب sansevieria از فرمالدهید
[ترجمه گوگل]طلای نقره ای تارو کلروفیتوم، آلوئه ورا، جذب سانسانوییری فرمالدئید
[ترجمه گوگل]طلای نقره ای تارو کلروفیتوم، آلوئه ورا، جذب سانسانوییری فرمالدئید
9. Taro is a tropical plant used widely in the Pacific Islands.
[ترجمه ترگمان]Taro یک گیاه استوایی است که به طور گسترده در جزایر اقیانوس آرام استفاده می شود
[ترجمه گوگل]تارو یک گیاه استوایی است که به طور گسترده در جزایر اقیانوس آرام استفاده می شود
[ترجمه گوگل]تارو یک گیاه استوایی است که به طور گسترده در جزایر اقیانوس آرام استفاده می شود
10. One Quer é taro - based outfit hawked square tortillas.
[ترجمه ترگمان]یکی از لوازم جانبی taro خمیر نان ذرت است
[ترجمه گوگل]One Quer � € œTARO � € � € ™ � � � � � � � � � � � � �
[ترجمه گوگل]One Quer � € œTARO � € � € ™ � � � � � � � � � � � � �
11. Terra Chips, for instance, contain decent amounts of taro, sweet potato, parsnip, batata, and other vegetables.
[ترجمه ترگمان]برای مثال از چیپس سیب زمینی شیرین، سیب زمینی شیرین، parsnip، batata و سبزیجات دیگر برخوردار است
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، چیپس Terra حاوی مقادیر مناسبی از تارو، سیب زمینی شیرین، پاستارناک، بتاتا و سایر سبزیجات است
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، چیپس Terra حاوی مقادیر مناسبی از تارو، سیب زمینی شیرین، پاستارناک، بتاتا و سایر سبزیجات است
12. Taro (Colocasia esculenta L. Schott), a tropical edible crop, contains an irritant factor in corm.
[ترجمه ترگمان]Taro (Colocasia esculenta)L Schott (Schott)، محصول غذایی گرمسیری شامل یک عامل تحریک کننده در corm است
[ترجمه گوگل]طارو (Colocasia esculenta L Schott)، یک محصول خوراکی گرمسیری، حاوی یک عامل تحریک کننده در ذرت است
[ترجمه گوگل]طارو (Colocasia esculenta L Schott)، یک محصول خوراکی گرمسیری، حاوی یک عامل تحریک کننده در ذرت است
13. They required the Japanese military headquarters, via Utsunomiya Taro for the possibility of organizing a new government and military help.
[ترجمه ترگمان]آن ها به ستاد ارتش ژاپن از طریق Utsunomiya Taro برای امکان سازماندهی یک دولت جدید و کمک نظامی نیاز داشتند
[ترجمه گوگل]آنها از طریق یوتوسونومیا تارو از مرکز نظامی ارتش ژاپن برای امکان سازماندهی یک دولت جدید و کمک نظامی استفاده کردند
[ترجمه گوگل]آنها از طریق یوتوسونومیا تارو از مرکز نظامی ارتش ژاپن برای امکان سازماندهی یک دولت جدید و کمک نظامی استفاده کردند
14. The small boy with us is collecting crabs from the swamp; soon he has enough to fill a big taro leaf.
[ترجمه ترگمان]پسر کوچک ما خرچنگ را از مرداب جمع می کند، به زودی به اندازه کافی برای پر کردن برگ big است
[ترجمه گوگل]پسر کوچک ما با جمع آوری خرچنگ از باتلاق؛ به زودی او به اندازه کافی برای پر کردن یک برگ بزرگ تارو
[ترجمه گوگل]پسر کوچک ما با جمع آوری خرچنگ از باتلاق؛ به زودی او به اندازه کافی برای پر کردن یک برگ بزرگ تارو
کلمات دیگر: