خنثی کردن
uncool
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• not "cool", not conforming to what is thought of as accepted and correct (slang)
جملات نمونه
1. It was uncool to get on well with teachers.
[ترجمه کامران بهمنی] کنار آمدن با آموزگاران کسل کننده بود.
[ترجمه ترگمان]خوب بود که با معلم ها خوب آشنا شد[ترجمه گوگل]برای معلمین به خوبی کار می کرد
2. My kids tell me my hairstyle is really uncool.
[ترجمه ترگمان]بچه های من به من می گویند که مدل موی من واقعا جالب نیست
[ترجمه گوگل]بچه های من به من می گویند که مدل موهای من واقعا خسته کننده است
[ترجمه گوگل]بچه های من به من می گویند که مدل موهای من واقعا خسته کننده است
3. Nowadays it's considered very uncool to wear fur.
[ترجمه ترگمان]این روزها خیلی عجیب است که پوشیدن خز را دوست داشته باشید
[ترجمه گوگل]امروزه به نظر می رسد خز بسیار خسته کننده است
[ترجمه گوگل]امروزه به نظر می رسد خز بسیار خسته کننده است
4. It was grossly uncool doing up.
[ترجمه ترگمان]خیلی بد بود که این کار را انجام داد
[ترجمه گوگل]این شدیدا خسته کننده بود
[ترجمه گوگل]این شدیدا خسته کننده بود
5. My parents are so uncool!
[ترجمه ترگمان]پدر و مادرم خیلی uncool!
[ترجمه گوگل]والدین من خیلی خسته کننده اند
[ترجمه گوگل]والدین من خیلی خسته کننده اند
6. For those uncool enough to admit that they're not fluent in Klingon, an English-language version is available.
[ترجمه ترگمان]برای آن هایی که کافی نیست اعتراف کنند که در Klingon مسلط نیستند، نسخه زبان انگلیسی موجود است
[ترجمه گوگل]برای آنهایی که به اندازه کافی برای پذیرفتن این که در کلینگون مسلط نیستند، یک نسخه انگلیسی در دسترس است
[ترجمه گوگل]برای آنهایی که به اندازه کافی برای پذیرفتن این که در کلینگون مسلط نیستند، یک نسخه انگلیسی در دسترس است
7. The Florida Marlins recently held a vuvuzela giveaway which was called "uncool" by the manager of the opposing Tampa Bay Rays (and far worse by some of his players).
[ترجمه ترگمان]The فلوریدا به تازگی یک giveaway vuvuzela را در دست داشت که به آن \"نامناسب\" توسط مدیر مقابل خلیج مخالف تامپا (و خیلی بدتر از برخی از بازیکنان او)گفته می شد
[ترجمه گوگل]مارلینز فلوریدا به تازگی یک فنجان ولووسهلا را که توسط مدیر تپا خلیج مخالف (و به مراتب بدتر از بعضی از بازیکنانش) نامیده شده بود، نامگذاری کرد
[ترجمه گوگل]مارلینز فلوریدا به تازگی یک فنجان ولووسهلا را که توسط مدیر تپا خلیج مخالف (و به مراتب بدتر از بعضی از بازیکنانش) نامیده شده بود، نامگذاری کرد
8. It is now cool to be uncool .
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر جالب بودن خوب است
[ترجمه گوگل]اکنون خنک است تا خنک شود
[ترجمه گوگل]اکنون خنک است تا خنک شود
9. Have you seen his shorts? They are just so uncool!
[ترجمه ترگمان]شورت - ش رو ندیدی؟ او نا خیلی بی uncool!
[ترجمه گوگل]آیا شورت او را دیدی؟ آنها فقط خنثی هستند!
[ترجمه گوگل]آیا شورت او را دیدی؟ آنها فقط خنثی هستند!
10. But his debut on television after 20 years in books has been so successful that nerds may never again be uncool.
[ترجمه ترگمان]اما اولین کار او در تلویزیون بعد از ۲۰ سال در کتاب ها چنان موفقیت آمیز بوده است که nerds ممکن است دوباره جذاب نباشند
[ترجمه گوگل]اما نخستین بار در تلویزیون پس از 20 سال در کتاب، بسیار موفق بوده است که هرگز نتوانست دوباره خسته شود
[ترجمه گوگل]اما نخستین بار در تلویزیون پس از 20 سال در کتاب، بسیار موفق بوده است که هرگز نتوانست دوباره خسته شود
11. For there is an unspoken rule that to swoop too eagerly on the in-flight sweet is uncool.
[ترجمه ترگمان]چون یک قانون ناگفته وجود دارد که در پرواز با اشتیاق زیاد حرکت کنند، شیرین است
[ترجمه گوگل]برای یک حکومت ناگفته ای وجود دارد که برای پرتاب بیش از حد مشتاقانه در شیرین در پرواز است uncool
[ترجمه گوگل]برای یک حکومت ناگفته ای وجود دارد که برای پرتاب بیش از حد مشتاقانه در شیرین در پرواز است uncool
12. Harriet feels lost being shunned by the cool and uncool alike.
[ترجمه ترگمان]هریت احساس می کند که از دست آدم سرد و uncool دوری می کند
[ترجمه گوگل]هریت احساس خستگی می کند و آن را خنک و خنک می کند
[ترجمه گوگل]هریت احساس خستگی می کند و آن را خنک و خنک می کند
13. To be sure, teens often deny outright any possibility that their uncool parents could possibly influence them in any way, and particularly in regard to religion.
[ترجمه ترگمان]برای اینکه، نوجوانان اغلب این احتمال را رد می کنند که پدر و مادر نامناسب آن ها احتمالا می تواند به هر طریقی آن ها را تحت تاثیر قرار دهد، و به خصوص در مورد مذهب
[ترجمه گوگل]برای اطمینان، نوجوانان اغلب هر گونه احتمال را که والدین بی نظیر آنها احتمالا به هر نحو ممکن و به خصوص در رابطه با دین تاثیر می گذارند، به طور کامل انکار می کنند
[ترجمه گوگل]برای اطمینان، نوجوانان اغلب هر گونه احتمال را که والدین بی نظیر آنها احتمالا به هر نحو ممکن و به خصوص در رابطه با دین تاثیر می گذارند، به طور کامل انکار می کنند
14. But where I'm from, this is how everyone wears their jeans – if you wear them pulled up high, people think you're really uncool.
[ترجمه ترگمان]اما من از کجا هستم، این طور است که همه شلوار جین خود را می پوشند - اگر آن ها را بالا بکشید، مردم فکر می کنند که خیلی خوب re
[ترجمه گوگل]اما از جایی که من هستم، این است که چگونه همه شلوار جین خود را می پوشند - اگر شما آنها را بالا ببرید، مردم فکر می کنند که شما واقعا خسته شده اید
[ترجمه گوگل]اما از جایی که من هستم، این است که چگونه همه شلوار جین خود را می پوشند - اگر شما آنها را بالا ببرید، مردم فکر می کنند که شما واقعا خسته شده اید
پیشنهاد کاربران
Not fashionable
متضاد شیک بودن یا بروز بودن
متضاد شیک بودن یا بروز بودن
جالب نیست
ضدحال
کسل آور
خز بود
Not fashionable
Not fashionable
کلمات دیگر: