کلمه جو
صفحه اصلی

undelivered

انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of delivered.

• not delivered, not handed-over, not presented, unsent

جملات نمونه

1. If undelivered, please return to sender.
[ترجمه ترگمان]اگر undelivered، لطفا به فرستنده باز برگردید
[ترجمه گوگل]در صورت عدم ارسال، لطفا به فرستنده بازگردید

2. If the fetus remains undelivered, consideration should be made for cesarean delivery.
[ترجمه ترگمان]اگر جنین به صورت undelivered باقی بماند، باید برای تحویل cesarean به آن توجه شود
[ترجمه گوگل]اگر جنین باقی نماند، باید برای تحویل سزارین مورد توجه قرار گیرد

3. Unearned revenue due to undelivered elements is recognized ratably on a straight-line basis over the related product ' s life cycle.
[ترجمه ترگمان]درآمد unearned به دلیل عناصر undelivered به طور مستقیم بر پایه یک خط مستقیم بر چرخه عمر محصول مرتبط شناخته می شود
[ترجمه گوگل]درآمد ناخالص به دلیل عناصر غیرقابل تحویل، به طور مستقیم بر روی چرخه عمر محصول مربوطه به صورت مقادیری به دست می آید

4. If undelivered, return to sender, eg on a letter.
[ترجمه ترگمان]اگر undelivered، برای مثال در یک نامه، به فرستنده باز گردد
[ترجمه گوگل]در صورت عدم ارسال، به فرستنده، به عنوان مثال در نامه

5. After the postal strike there was a huge backlog of undelivered mail.
[ترجمه ترگمان]بعد از اعتصاب پستی تعداد زیادی از نامه های پستی موجود بود
[ترجمه گوگل]پس از اعتصاب پستی، شمار زیادی از ایمیل های ارسال نشده به وجود آمد

6. Provision must be made for the irrevocable emergency destruction of stored, undelivered messages, where necessary and when needed.
[ترجمه ترگمان]تبصره باید برای انهدام اضطراری irrevocable، پیغام های undelivered، که در صورت نیاز و در صورت نیاز ضروری است، تهیه شود
[ترجمه گوگل]باید در صورت لزوم و در صورت لزوم، قطعنامه های ذخیره شده و غیرمستقیم تخریب ناپذیر ضروری صورت گیرد

7. Customer has a general right of return for the delivered items and delivery or performance of the undelivered items is considered probable and substantially in control of the vendor.
[ترجمه ترگمان]مشتری دارای حق کلی برای بازگشت به موارد تحویل داده شده و تحویل یا عملکرد آیتم های undelivered است که به طور قابل توجهی در کنترل فروشنده در نظر گرفته می شود
[ترجمه گوگل]مشتری حق بازگشت کلی برای اقلام تحویل داده شده و تحویل یا عملکرد اقلام غیرقابل تحویل محسوب می شود و به طور قابل توجهی در کنترل فروشنده قرار دارد

8. I don't like the idea of substituting Type No. 15 for the portion undelivered.
[ترجمه ترگمان]من ایده جایگزین کردن نوع شماره ۱۵ برای بخش undelivered را دوست ندارم
[ترجمه گوگل]من فکر نمیکنم جایگزین Type No 15 برای بخش غیرقانونی شود

9. After the postal strike there are a huge backlog of undelivered mails.
[ترجمه ترگمان]پس از اعتصاب پستی تعداد زیادی از ایمیل های undelivered وجود دارد
[ترجمه گوگل]پس از اعتصاب پستی، تعداد زیادی از ایمیل های ارسال نشده وجود دارد


کلمات دیگر: