ژنده، پاره پوره، مندرس، (کاشانی) وشگوا، مبتذل
tatty
ژنده، پاره پوره، مندرس، (کاشانی) وشگوا، مبتذل
انگلیسی به فارسی
ژنده، پاره پوره، مندرس، (کاشانی) وشگوا
پیش پا افتاده، مبتذل
تاتامی
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
حالات: tattier, tattiest
مشتقات: tattily (adv.), tattiness (n.)
حالات: tattier, tattiest
مشتقات: tattily (adv.), tattiness (n.)
• : تعریف: shabby or cheap; crude.
• مشابه: cheap
• مشابه: cheap
• (british) tawdry, loud, cheap; shabby, worn-out
something that is tatty is in bad condition; an informal word.
something that is tatty is in bad condition; an informal word.
جملات نمونه
1. His friends used to tease him about his tatty clothes.
[ترجمه ترگمان]دوستانش او را در مورد لباس های tatty سربه سر او می گذاشتند
[ترجمه گوگل]دوستانش به طرز عجیب و غریب او را در مورد لباس های تاتینی اش می دانستند
[ترجمه گوگل]دوستانش به طرز عجیب و غریب او را در مورد لباس های تاتینی اش می دانستند
2. You are going to change out of those tatty old jeans, aren't you?
[ترجمه ترگمان]تو می خوای اون شلوار جین کهنه رو عوض کنی، مگه نه؟
[ترجمه گوگل]شما قصد دارید از آن دسته از جین های قدیمی تاتینی تغییر پیدا کنید، آیا شما نیستید؟
[ترجمه گوگل]شما قصد دارید از آن دسته از جین های قدیمی تاتینی تغییر پیدا کنید، آیا شما نیستید؟
3. The shoes looked so tatty that I consigned them to the back of the cupboard.
[ترجمه ترگمان]کفش چنان به هم پیچیده بود که من آن ها را به پشت قفسه سپردم
[ترجمه گوگل]کفش ها به نظر می رسند به طوری که من آنها را به پشت کمد فرستادم
[ترجمه گوگل]کفش ها به نظر می رسند به طوری که من آنها را به پشت کمد فرستادم
4. She wears jeans and a tatty jumper.
[ترجمه ترگمان]او شلوار جین و یک بلوز tatty پوشیده است
[ترجمه گوگل]او شلوار جین و شلوار جین را می پوشد
[ترجمه گوگل]او شلوار جین و شلوار جین را می پوشد
5. But a tatty, concrete post-war extension located on the south-east corner was demolished.
[ترجمه ترگمان]اما یک tatty، پس از جنگ واقعی که در گوشه جنوب شرقی قرار داشت، تخریب شد
[ترجمه گوگل]اما یک بطری بطری بعد از جنگ، واقع در گوشه جنوب شرقی، تخریب شد
[ترجمه گوگل]اما یک بطری بطری بعد از جنگ، واقع در گوشه جنوب شرقی، تخریب شد
6. The banners we have are getting tatty as no-one worries very much how they are stored.
[ترجمه ترگمان]پرچم هایی که ما داریم در حال بالا گرفتن هستند، همانطور که هیچ کس در مورد چگونگی ذخیره کردن آن ها نگران نیست
[ترجمه گوگل]آگهی هایی که ما در اختیارتان قرار می دهیم، به هیچ وجه نگران نیستیم
[ترجمه گوگل]آگهی هایی که ما در اختیارتان قرار می دهیم، به هیچ وجه نگران نیستیم
7. It struck her how tatty many of the buildings appeared now the lack of sun had robbed them of their charm.
[ترجمه ترگمان]به ذهنش خطور کرد که چند تا از ساختمان ها را از دست داده است، حالا دیگر نور خورشید آن ها را از فریبندگی شان محروم کرده بود
[ترجمه گوگل]آن را به عنوان چهره بسیاری از ساختمان ها به نظر می رسد در حال حاضر کمبود خورشید آنها را از جذابیت آنها را دزدیده است
[ترجمه گوگل]آن را به عنوان چهره بسیاری از ساختمان ها به نظر می رسد در حال حاضر کمبود خورشید آنها را از جذابیت آنها را دزدیده است
8. But in truth he was a tatty little man with a furtive walk.
[ترجمه ترگمان]اما در حقیقت او مرد کوچکی بود با یک پیاده روی دزدکی
[ترجمه گوگل]اما در حقیقت او یک مرد کوچولوی کوچکی بود که با پیاده روی خفیف کار میکرد
[ترجمه گوگل]اما در حقیقت او یک مرد کوچولوی کوچکی بود که با پیاده روی خفیف کار میکرد
9. They were tatty and smelly and lethargic.
[ترجمه ترگمان]آن ها tatty و بدبو و بی حال بودند
[ترجمه گوگل]آنها تات و بدبختی و آرام بودند
[ترجمه گوگل]آنها تات و بدبختی و آرام بودند
10. Tatty and faded now, it had survived hibernation through the winter.
[ترجمه ترگمان]tatty و faded اکنون در زمستان از خواب زمستانی بیرون کشیده بودند
[ترجمه گوگل]در حال حاضر Tatty و محو شده است، از زمستان جان سالم به در رفته است
[ترجمه گوگل]در حال حاضر Tatty و محو شده است، از زمستان جان سالم به در رفته است
11. At the window of the cottage hang tatty, faded curtains.
[ترجمه ترگمان]کنار پنجره کلبه پرده از پرده رفته بود
[ترجمه گوگل]در پنجره کلبه آویزان تات، پرده های محو شده
[ترجمه گوگل]در پنجره کلبه آویزان تات، پرده های محو شده
12. One showed an elderly couple in a tatty cafe with the caption: Springtime in Stoke-on-Trent.
[ترجمه ترگمان]یکی از آن ها یک زوج مسن را در کافه tatty با عنوان زیر نشان داد: Springtime در استوک - on
[ترجمه گوگل]یک زن و شوهر سالخورده در یک کافه تاتتی با عنوان Springtime در استوک-آن-ترنت نشان داد
[ترجمه گوگل]یک زن و شوهر سالخورده در یک کافه تاتتی با عنوان Springtime در استوک-آن-ترنت نشان داد
13. Like Querelle, men in tatty soiled uniforms are flexing their muscles, while others stare vacantly into the middle distance.
[ترجمه ترگمان]مانند Querelle، مردان که لباس پوشیده در دست دارند، عضلات خود را باز می کنند و دیگران از دور به اطراف نگاه می کنند
[ترجمه گوگل]مانند Querelle، مردان در لباس های خیس دار تاتوی، عضلات خود را خم می کنند، در حالی که دیگران خسته می شوند و در فاصله متوسط قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]مانند Querelle، مردان در لباس های خیس دار تاتوی، عضلات خود را خم می کنند، در حالی که دیگران خسته می شوند و در فاصله متوسط قرار می گیرند
14. There are fewer tatty schools and run - down hospitals.
[ترجمه ترگمان]مدارس tatty کمتری وجود دارند و بیمارستان ها در حال اجرا هستند
[ترجمه گوگل]مدارس کمتری وجود دارد و بیمارستان های تحت فشار قرار دارند
[ترجمه گوگل]مدارس کمتری وجود دارد و بیمارستان های تحت فشار قرار دارند
15. They seemed unreal and kind of tatty.
[ترجمه ترگمان]آن ها به نظر غیر واقعی و یک دسته دسته دیگر بودند
[ترجمه گوگل]آنها به نظر غیر واقعی و نوعی تاتینی میرسیدند
[ترجمه گوگل]آنها به نظر غیر واقعی و نوعی تاتینی میرسیدند
پیشنهاد کاربران
Cheap, inexpensive, shabby, of poor quality, old and in bad condition
Apparently this long - haired, tattily dressed young man was quite serious.
Apparently this long - haired, tattily dressed young man was quite serious.
ژنده
کهنه
Shabby
Shabby
کلمات دیگر: