کلمه جو
صفحه اصلی

paramilitary


شبه نظامی، پیرا ارتشی

انگلیسی به فارسی

شبه نظامی، پیرا ارتشی


شبه نظامی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: of or concerning a group that has a military structure and purpose but is not part of a nation's armed forces.

• semi-military, quasi-military; assisting the military
a paramilitary organization is one that has a military structure and performs either military or civil functions in a country.
a paramilitary organization is also an illegal group that is organized like an army and operates against an established power.
paramilitaries are the members of a paramilitary organization.

جملات نمونه

1. Searches by the army and paramilitary forces have continued today.
[ترجمه ترگمان]عملیات ارتش و نیروهای شبه نظامی امروز ادامه داشته است
[ترجمه گوگل]جستجو توسط ارتش و نیروهای شبه نظامی ادامه دارد امروز

2. In some countries the police have paramilitary duties.
[ترجمه ترگمان]در برخی کشورها، پلیس عوارض شبه نظامی دارد
[ترجمه گوگل]در برخی از کشورها پلیس دارای وظایف شبه نظامی است

3. In some countries, police and fire officers have paramilitary training.
[ترجمه ترگمان]در برخی کشورها، افسران پلیس و افسران پلیس آموزش شبه نظامی دیده اند
[ترجمه گوگل]در برخی کشورها پلیس و ماموران آتش نشانی آموزش شبه نظامی ایفا می کنند

4. The soldiers were deployed to help paramilitary police seal the border.
[ترجمه ترگمان]این سربازان برای کمک به پلیس شبه نظامی برای بستن مرز اعزام شدند
[ترجمه گوگل]سربازان برای کمک به پلیس مبارزه با تروریستی، مرز را مستقر کردند

5. Paramilitary death squads are rumoured to be operating in the area.
[ترجمه ترگمان]گفته می شود که گروه های شبه نظامی در منطقه در حال فعالیت در این ناحیه هستند
[ترجمه گوگل]در این ناحیه شایع شده است که نیروهای شبه نظامی در این منطقه شلیک شده اند

6. There had been no paramilitary involvement and no one had been injured, he said.
[ترجمه ترگمان]او گفت که هیچ درگیری شبه نظامی وجود نداشته است و هیچ کس زخمی نشده است
[ترجمه گوگل]او گفت که هیچ مشارکت شبه نظامی وجود نداشت و هیچکس مجروح نشد

7. The protestors eventually surrendered to paramilitary police.
[ترجمه ترگمان]این معترضان در نهایت تسلیم پلیس شبه نظامی شدند
[ترجمه گوگل]معترضان در نهایت به پلیس شبه نظامی تسلیم شدند

8. Armed paramilitary police placed central Turin under a virtual state of siege for the hearing on Saturday morning.
[ترجمه ترگمان]پلیس شبه نظامی مسلح، Turin مرکزی را تحت یک وضعیت مجازی محاصره برای جلسه دادرسی صبح روز شنبه قرار داد
[ترجمه گوگل]در روز شنبه صبح روز شنبه، شنبه، شنبه، شنبه، شنبه، شنبه، شنبه، شنبه، شنبه، شنبه، شنبه، شنبه، شنبه، شنبه، شنبه، شنبه، شنبه، شنبه، شنبه، شنبه، شنبه، شنبه، شنبه، شنبه

9. She and the wife of another detained paramilitary officer took a taxi shortly afterwards.
[ترجمه ترگمان]او و همسر یکی دیگر از افسران شبه نظامی دستگیر شده کمی بعد از آن یک تاکسی گرفتند
[ترجمه گوگل]او و همسر یکی دیگر از افسران شبه نظامی بازداشت شده، مدت کوتاهی پس از آن تاکسی را گرفتند

10. They were wearing paramilitary uniform and red berets.
[ترجمه ترگمان]آن ها یونیفرم نظامی و کلاه های پشمی قرمز به تن داشتند
[ترجمه گوگل]آنها لباس های شبه نظامی و قرمز را پوشیدند

11. I had not previously read anything about a paramilitary police force.
[ترجمه ترگمان]قبلا چیزی در مورد نیروی شبه نظامی پلیس نخوانده بودم
[ترجمه گوگل]من قبلا چیزی درباره یک نیروی پلیس شبه نظامی خواندم

12. The five paramilitary officers from the Rathcoole district had each an unblemished record as a law-abiding citizen.
[ترجمه ترگمان]پنج افسر شبه نظامی از ناحیه Rathcoole به عنوان یک شهروند مطیع قانون، دارای سابقه سالم بودند
[ترجمه گوگل]پنج مامور شبه نظامی از ولسوالی Rathcoole هر یک از رکورد های غیر قابل قبول به عنوان یک شهروند قابل قبول قانون است

13. Over 100 of those killed were paramilitary gendarmes who were stationed in the area to counter Kurdish guerrilla activity.
[ترجمه ترگمان]بیش از ۱۰۰ تن از کشته شدگان نیروهای شبه نظامی بودند که در منطقه مستقر شده بودند تا فعالیت چریکی کرد را کنترل کنند
[ترجمه گوگل]بیش از 100 نفر از این کشته شدگان جنایتکار شبه نظامی بودند که در این منطقه مستقر بودند تا فعالیت چریکی کرد را کنترل کنند

14. All paramilitary groups, including those on ceasefire, continue to raise millions of pounds.
[ترجمه ترگمان]همه گروه های شبه نظامی از جمله آن هایی که در حال آتش بس هستند، به افزایش میلیون ها پوند ادامه می دهند
[ترجمه گوگل]تمام گروه های شبه نظامی، از جمله کسانی که در آتش بس هستند، میلیون ها پوند را افزایش می دهند

15. Civilians and members of security and paramilitary forces are also reported to have been physically ill-treated after being captured or detained.
[ترجمه ترگمان]گزارش ها حاکی از آن است که غیرنظامیان و نیروهای امنیتی و نیروهای شبه نظامی بعد از دستگیر شدن یا بازداشت شدن از نظر فیزیکی بیمار بوده اند
[ترجمه گوگل]همچنین گزارش شده است که غیر نظامیان و اعضای نیروهای امنیتی و شبه نظامی نیز پس از دستگیری یا دستگیری، از نظر جسمی تحت درمان قرار گرفته اند


کلمات دیگر: