کلمه جو
صفحه اصلی

tax deduction

انگلیسی به فارسی

کسر مالیات


انگلیسی به انگلیسی

• lessening the income tax taken from individuals

جملات نمونه

1. Proposals to create a tuition tax deduction have been offered by President Clinton and Rep.
[ترجمه ترگمان]پیشنهادها برای ایجاد یک کسر مالیات شهریه توسط رئیس جمهور کلینتون و نماینده مجلس ارائه شده اس
[ترجمه گوگل]پیشنهادات برای ایجاد کسر مالیات تحصیلی توسط رئیس جمهور کلینتون و نماینده ارائه شده است

2. The Senate bill would raise the tax deduction for health insurance bought by the self-employed.
[ترجمه ترگمان]لایحه مجلس سنا کسر مالیات برای بیمه سلامت خریداری شده توسط خود را افزایش می دهد
[ترجمه گوگل]لایحه مجلس سنا کسر مالیات را برای بیمه درمانی که توسط خودکفایی خریداری می شود افزایش می دهد

3. Currently individuals can take a tax deduction of 20 to 40 percent for charitable donations.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر افراد می توانند کسر مالیات ۲۰ تا ۴۰ درصد از کمک های خیریه را دریافت کنند
[ترجمه گوگل]در حال حاضر افراد میتوانند 20 تا 40 درصد مالیات برای کمکهای خیریه بگیرند

4. Official receipt will be issued for tax deduction purpose.
[ترجمه ترگمان]رسید رسمی برای هدف کسر مالیات صادر خواهد شد
[ترجمه گوگل]رسیدن رسمی برای هدف کسر مالیات صادر می شود

5. Calculate and schedule each tax deduction on the proper form.
[ترجمه ترگمان]هر کسر مالیات را براساس فرم صحیح محاسبه و برنامه ریزی کنید
[ترجمه گوگل]محاسبه و برنامه ریزی هر کسر مالیاتی را در فرم مناسب

6. Additionally you can obtain a tax deduction for the fair market value of the property.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این شما می توانید کسر مالیات برای ارزش بازار منصفانه ملک را به دست آورید
[ترجمه گوگل]علاوه بر این شما می توانید کسر مالیاتی برای ارزش بازار عادلانه ملک را دریافت کنید

7. Note: Official donation receipt ( eligible for tax deduction ) will be provided for donations HK $ 100 or above.
[ترجمه ترگمان]توجه: دریافت کمک های مالی (مشمول کسر مالیات)برای کمک های نقدی ۱۰۰ یا بالاتر تامین خواهد شد
[ترجمه گوگل]توجه داشته باشید دریافت رسمی کمک مالی (واجد شرایط برای کسر مالیات) برای اهدای 100 دلار HK یا بالاتر ارائه می شود

8. An income tax deduction is allowed for bad debt.
[ترجمه ترگمان]کسر مالیات بر درآمد برای بدهی بد مجاز است
[ترجمه گوگل]کسر مالیات بر درآمد برای بدهی های مجاز است

9. But I'd like to see the tax deduction for installment loans on automobiles come back as an allowable deduction.
[ترجمه ترگمان]اما من دوست دارم کسر مالیات را برای وام های قسط به اتومبیل ببینم که به عنوان یک کسر هزینه در نظر گرفته می شوند
[ترجمه گوگل]اما من می خواهم کسر مالیات را برای وام های نقدی در خودروها به عنوان کسر مجاز به حساب بیاورم

10. Certificate issuance of tax deduction or exemption proofs.
[ترجمه ترگمان]صدور گواهی کسر مالیات یا دلایل معاف از معافیت
[ترجمه گوگل]صدور گواهی کسر مالیات یا اثبات معافیت

11. An income tax deduction si allowed for bad debt.
[ترجمه ترگمان]یک کسر مالیات بر درآمد برای بدهی بد مجاز است
[ترجمه گوگل]یک تخفیف مالیات بر درآمد اجازه بدهی بدهی

12. Income tax deduction for every deal 5%, carry less 5% commission, bonus, "th hair. "
[ترجمه ترگمان]کسر مالیات بر درآمد برای هر معامله ۵ درصد کاهش ۵ درصد کمیسیون، پاداش و \"مو\" را به همراه دارد
[ترجمه گوگل]کسر مالیات بر درآمد برای هر معامله 5٪، کمتر از 5٪ کمیسیون، پاداش، 'th مو '

13. And if the Clinton administration does succeed in withdrawing the tax deduction?
[ترجمه ترگمان]و اگر دولت کلینتون موفق به انصراف از کسر مالیات شود؟
[ترجمه گوگل]و اگر دولت کلینتون موفق شود کسر مالیات را لغو کند؟

14. Some hotels use accounting machines which can produce the payroll, tax deduction records and payslips simultaneously.
[ترجمه ترگمان]بعضی از هتل ها از ماشین های حسابداری استفاده می کنند که می توانند سیاهه پرداخت، اسناد کسر مالیات و payslips را به طور همزمان تولید کنند
[ترجمه گوگل]بعضی از هتل ها از ماشین حسابداری استفاده می کنند که می تواند به طور همزمان حقوق و دستمزد، سوابق مالیات بر معافیت مالیاتی و هزینه های پرداخت شده را تهیه کند

15. Just ask the organization if a gift qualifies as a tax deduction.
[ترجمه ترگمان]فقط از سازمان بپرسید که آیا یک هدیه به عنوان یک کسر مالیات واجد شرایط است یا خیر
[ترجمه گوگل]فقط از سازمان بخواهید که یک هدیه به عنوان کسر مالیات واجد شرایط باشد

پیشنهاد کاربران

تخفیف مالیاتی


کلمات دیگر: