تندی، بی ملاحظگی، بی پروایی، شتا بکاری
rashness
تندی، بی ملاحظگی، بی پروایی، شتا بکاری
انگلیسی به انگلیسی
• recklessness, impetuousness, hastiness
جملات نمونه
1. With characteristic rashness and valor, Peter plunged into the icy water.
[ترجمه ترگمان]پیتر با گستاخی و شجاعت خاص خود را در آب سرد فرو برد
[ترجمه گوگل]با پیروزی و شجاعت مشخص، پیتر به آب یخ زده وارد شد
[ترجمه گوگل]با پیروزی و شجاعت مشخص، پیتر به آب یخ زده وارد شد
2. In a moment of rashness, I agreed to do a parachute jump for charity.
[ترجمه ترگمان]در یک لحظه of، موافقت کردم که یک پرش با چترنجات برای خیریه انجام دهم
[ترجمه گوگل]در یک لحظه از عجله، من موافقت کردم که پرش چتر نجات را برای خیریه انجام دهم
[ترجمه گوگل]در یک لحظه از عجله، من موافقت کردم که پرش چتر نجات را برای خیریه انجام دهم
3. I'm very annoyed at your rashness.
[ترجمه ترگمان]از این جسارت شما بسیار رنجیده خاطر شده ام
[ترجمه گوگل]من خیلی ناراحت شدم
[ترجمه گوگل]من خیلی ناراحت شدم
4. She hinted at his rashness.
[ترجمه ترگمان]به rashness اشاره کرد
[ترجمه گوگل]او به شتابزدگی اش اشاره کرد
[ترجمه گوگل]او به شتابزدگی اش اشاره کرد
5. He bitterly regretted his rashness.
[ترجمه ترگمان]به تلخی از جسارت او پشیمان شد
[ترجمه گوگل]او تلخ از تردید خود پشیمان شد
[ترجمه گوگل]او تلخ از تردید خود پشیمان شد
6. In particular, rashness presents the major danger.
[ترجمه ترگمان]به طور خاص، rashness خطر بزرگ را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]به طور خاص، پرشوری خطر بزرگی را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]به طور خاص، پرشوری خطر بزرگی را نشان می دهد
7. Such rashness is bound to land you in great difficulties.
[ترجمه ترگمان]این جسارت را باید به شما تحمیل کنم
[ترجمه گوگل]چنین شتابی مجبور است شما را در معرض مشکلات بزرگ قرار دهد
[ترجمه گوگل]چنین شتابی مجبور است شما را در معرض مشکلات بزرگ قرار دهد
8. Rashness is the result of ignorance, hesitation of think.
[ترجمه ترگمان]rashness نتیجه جهل و تردید است
[ترجمه گوگل]Rashness نتیجه ناامیدی، تردید فکر کردن است
[ترجمه گوگل]Rashness نتیجه ناامیدی، تردید فکر کردن است
9. Many workmen paid with their lives for the rashness inherent in these dangerous labours.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از کارگران با شجاعت ذاتی خود در این کار خطرناک جان خود را از دست دادند
[ترجمه گوگل]بسیاری از کارگرانی که به خاطر شکنندگی ذاتی این کارهای خطرناک جان خود را پرداختند، زندگی خود را پرداختند
[ترجمه گوگل]بسیاری از کارگرانی که به خاطر شکنندگی ذاتی این کارهای خطرناک جان خود را پرداختند، زندگی خود را پرداختند
10. The virtue of bravery lies somewhere in between the deficiency of bravery (cowardliness) and the excess of bravery (rashness).
[ترجمه ترگمان]فضیلت شجاعت در جایی میان فقر شجاعت (cowardliness)و افراط در شجاعت (rashness)قرار دارد
[ترجمه گوگل]فضیلت شجاعت در میان فقدان شجاعت (بی رحمانه) و بیش از حد شجاعت (شفقت) جای دارد
[ترجمه گوگل]فضیلت شجاعت در میان فقدان شجاعت (بی رحمانه) و بیش از حد شجاعت (شفقت) جای دارد
11. His rashness led ultimately to his ruin.
[ترجمه ترگمان]جسارت او در نهایت به تباهی و نابودی او منتهی می شد
[ترجمه گوگل]بی تفاوتی او منجر به نابودی او شد
[ترجمه گوگل]بی تفاوتی او منجر به نابودی او شد
12. He expostulated with me on my rashness.
[ترجمه ترگمان]او با من دوستانه رفتار کرد
[ترجمه گوگل]او در مورد عجله من با من مخالفت کرد
[ترجمه گوگل]او در مورد عجله من با من مخالفت کرد
13. It's seemed to modern rashness and impulses usually result in a lots homes'destroys.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که جسارت و impulses مدرن معمولا منجر به نابودی خانه های بسیاری می شود
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد شفافیت مدرن و ضربان قلب معمولا در خانه های زیادی اتفاق می افتد
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد شفافیت مدرن و ضربان قلب معمولا در خانه های زیادی اتفاق می افتد
14. To a few rashness brings luck, to most misfortune.
[ترجمه ترگمان]با این همه جسارت و جسارت بیش از همه موجب بدبختی و بدبختی من خواهد شد
[ترجمه گوگل]برای چند شتاب زدن شانس، به بیشترین بدبختی به ارمغان می آورد
[ترجمه گوگل]برای چند شتاب زدن شانس، به بیشترین بدبختی به ارمغان می آورد
15. I lent him & 5 in a moment of rashness.
[ترجمه ترگمان]من او را در یک لحظه جسارت به او قرض دادم
[ترجمه گوگل]من پنج بار در یک لحظه از عجله به او قرض دادم
[ترجمه گوگل]من پنج بار در یک لحظه از عجله به او قرض دادم
پیشنهاد کاربران
عجله یا haste
بی پروایی
کلمات دیگر: