کلمه جو
صفحه اصلی

uncorrupted

انگلیسی به فارسی

بدون تردید


انگلیسی به انگلیسی

• not corrupted

جملات نمونه

1. They say they consider him uncorrupted, and are impressed by his relative lack of political ambition.
[ترجمه ترگمان]آن ها می گویند که او را فاسد و فاسد نمی دانند و تحت تاثیر فقدان نسبی جاه طلبی سیاسی او قرار گرفته اند
[ترجمه گوگل]آنها می گویند که او را فریب خورده اند و تحت تأثیر کمبودهای نسبی جاه طلبی های سیاسی قرار دارند

2. Frames transmitted by a source station arrive, uncorrupted, at the destination station with high probability.
[ترجمه ترگمان]فریم های منتقل شده توسط ایستگاه مبدا، خراب نشده، در ایستگاه مقصد با احتمال زیاد
[ترجمه گوگل]فریم های فرستاده شده توسط یک ایستگاه منبع با احتمال زیاد وارد ایستگاه مقصد می شوند، بدون آسیب رساندن

3. Though his associates were dishonest, he remained uncorrupted.
[ترجمه ترگمان]هر چند که همکارانش نادرست بودند و دست نخورده باقی مانده بود
[ترجمه گوگل]اگرچه همکارانش ناسازگار بودند، او بدون هیچ مشکلی باقی ماند

4. I am a common staff member, uncorrupted, do not be afraid of lose an official.
[ترجمه ترگمان]من عضو عامی هستم، خراب نشده، از دست دادن یک مقام ترس ندارم
[ترجمه گوگل]من یک کارمند معمولی هستم، بدون هیچ مشکلی، نمی ترسم یک مقام رسمی را از دست بدهم

5. You, a chalk; uncorrupted; three feet of the podium.
[ترجمه ترگمان]تو، یک گچ، دست نخورده؛ سه متر از سکو
[ترجمه گوگل]تو گلی؛ بدون تردید سه پا از پدیده

6. Though his associates were dishonest, Mr. Green remained uncorrupted.
[ترجمه ترگمان]با وجود اینکه همکارانش نادرست بودند، آقای گرین در دست نخورده باقی مانده بود
[ترجمه گوگل]اگرچه همکارانش ناسازگار بودند، آقای سبز بدون هیچ مشکلی باقی ماند

7. As opposed to the uncorrupted purism of my grandmother, Mama's language was the loosest popular slang.
[ترجمه ترگمان]همان طور که بر خلاف قانون اساسی grandmother مادربزرگ من، زبان مامان به معنای واقعی کلمه آرگو بود
[ترجمه گوگل]همانطور که با خلوص ناپیوستگی مادربزرگم مخالف بودم، زبان مامان لاغرترین عامیانه مردمی بود

8. His venture with three Hong Kong dollars to create a fortune, and foremost to remain uncorrupted.
[ترجمه ترگمان]سرمایه گذاری او با سه دلار هنگ کنگ برای خلق یک ثروت، و مهم تر از آن دست نخورده باقی ماندن است
[ترجمه گوگل]سرمایه گذاری خود را با سه دلار هنگ کنگ برای ایجاد ثروت، و در درجه اول به طور بدون قید و شرط باقی می ماند

9. The language of God means integrating your character with God and uncorrupted.
[ترجمه ترگمان]زبان خدا بدین معنی است که شخصیت خود را با خداوند ترکیب و فاسد کنید
[ترجمه گوگل]زبان خداوند به معنای ادغام شخصیت خود با خدا و غبطه خوردن است

10. He has been an official all his life, and remained uncorrupted.
[ترجمه ترگمان]او در تمام عمرش یک مقام رسمی بوده و هنوز دست نخورده باقی مانده است
[ترجمه گوگل]او در تمام عمر خود رسمی بوده است و بدون قید و شرط باقی مانده است

11. What the governments and the people pursue are honest government, high efficient administration and uncorrupted prosperity.
[ترجمه ترگمان]آنچه دولت و مردم آن را دنبال می کنند، دولت شریف، مدیریت کارآمد و شکوفایی دست نخورده است
[ترجمه گوگل]آنچه دولت ها و مردم دنبال می کنند، دولت صادقانه، اداره کارآمد و رفاه ناکام است


کلمات دیگر: