دستوری، حاوی دستور، تعلیمی، معارفی
instructional
دستوری، حاوی دستور، تعلیمی، معارفی
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
• : تعریف: pertaining to or having the purpose of instruction.
- The instructional manual explains how to operate the machine.
[ترجمه ترگمان] راهنمای آموزشی توضیح می دهد که چگونه دستگاه را راه اندازی کند
[ترجمه گوگل] کتابچه راهنمای دستورالعمل نحوه کارکرد دستگاه را توضیح می دهد
[ترجمه گوگل] کتابچه راهنمای دستورالعمل نحوه کارکرد دستگاه را توضیح می دهد
• pertaining to teaching or instructing; educational, serving to teach or inform
جملات نمونه
1. a free instructional video.
[ترجمه میلاد] یک ویدئوی آموزشی رایگان
[ترجمه L] فیلم آموزشی رایگان.
[ترجمه ترگمان]یک ویدئوی آموزشی مجانی[ترجمه گوگل]یک ویدئو آموزشی آموزشی
2. The resulting increase in production should sharpen the instructional focus of the materials.
[ترجمه ترگمان]افزایش حاصل در تولید باید تمرکز آموزشی مواد را افزایش دهد
[ترجمه گوگل]افزایش تولید باید تمرکز تمرین مواد را تیز کند
[ترجمه گوگل]افزایش تولید باید تمرکز تمرین مواد را تیز کند
3. The preview and evaluation of instructional materials through classroom use.
[ترجمه ترگمان]پیش نمایش و ارزیابی مواد آموزشی از طریق استفاده از کلاس
[ترجمه گوگل]پیش نمایش و ارزیابی مواد آموزشی از طریق استفاده از کلاس درس
[ترجمه گوگل]پیش نمایش و ارزیابی مواد آموزشی از طریق استفاده از کلاس درس
4. Arts reviews, instructional programmes and the weather may now be directly sponsored.
[ترجمه ترگمان]برنامه های آموزشی، برنامه های آموزشی و آب و هوا هم اکنون به طور مستقیم مورد حمایت قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]بررسی های هنری، برنامه های آموزشی و آب و هوا اکنون می تواند به طور مستقیم حمایت شود
[ترجمه گوگل]بررسی های هنری، برنامه های آموزشی و آب و هوا اکنون می تواند به طور مستقیم حمایت شود
5. They have helped develop curricula and have contributed instructional materials and advice.
[ترجمه ترگمان]آن ها به توسعه برنامه درسی کمک کرده اند و مطالب آموزشی و توصیه های آموزشی را تهیه کرده اند
[ترجمه گوگل]آنها به توسعه برنامه های درسی کمک کرده اند و مواد آموزشی و مشاوره را در اختیار دارند
[ترجمه گوگل]آنها به توسعه برنامه های درسی کمک کرده اند و مواد آموزشی و مشاوره را در اختیار دارند
6. Eventually some instructional material did arrive, but not until October, by which time the whole detachment had qualified.
[ترجمه ترگمان]سرانجام برخی از مواد آموزشی وارد شدند، اما نه تا اکتبر، که در آن زمان کل گروه واجد شرایط بودند
[ترجمه گوگل]در نهایت بعضی از مواد آموزشی وارد شد، اما نه ماه اکتبر، که در آن زمان کل انفصال واجد شرایط بود
[ترجمه گوگل]در نهایت بعضی از مواد آموزشی وارد شد، اما نه ماه اکتبر، که در آن زمان کل انفصال واجد شرایط بود
7. To make matters worse many dietary instructional leaflets required a reading age not attained by the target population.
[ترجمه ترگمان]برای بدتر کردن این موضوع، بسیاری از اعلامیه های آموزشی موجود در رژیم غذایی مورد نیاز جمعیت هدف را مورد نیاز قرار نداده اند
[ترجمه گوگل]برای بدست آوردن مسائل بدتر از بسیاری از جزوه های آموزشی رژیم غذایی، سن خوشی را که توسط جمعیت مورد نظر بدست نیامده است، مورد نیاز است
[ترجمه گوگل]برای بدست آوردن مسائل بدتر از بسیاری از جزوه های آموزشی رژیم غذایی، سن خوشی را که توسط جمعیت مورد نظر بدست نیامده است، مورد نیاز است
8. The close relationship maintained by the consultant in instructional media use with the classroom teacher.
[ترجمه ترگمان]رابطه نزدیکی که توسط مشاور در رسانه آموزشی نگهداری می شود، از معلم کلاس درس استفاده می کند
[ترجمه گوگل]ارتباط نزدیکی که توسط مشاور در رسانه های آموزشی نگهداری می شود با معلم کلاس درس استفاده می شود
[ترجمه گوگل]ارتباط نزدیکی که توسط مشاور در رسانه های آموزشی نگهداری می شود با معلم کلاس درس استفاده می شود
9. The use of simple equipment to produce teacher-made instructional materials for classroom use.
[ترجمه ترگمان]استفاده از تجهیزات ساده برای تولید مطالب آموزشی به معلم برای استفاده در کلاس
[ترجمه گوگل]استفاده از تجهیزات ساده برای تولید مواد آموزشی معلم برای استفاده در کلاس درس
[ترجمه گوگل]استفاده از تجهیزات ساده برای تولید مواد آموزشی معلم برای استفاده در کلاس درس
10. Instructional changes were limited and uneven, and educators largely viewed the program as an add-on.
[ترجمه ترگمان]تغییرات آموزشی محدود و ناصاف بودند، و مربیان تا حد زیادی این برنامه را به عنوان یک افزودنی مورد نگاه قرار دادند
[ترجمه گوگل]تغییرات آموزشی محدود و ناهموار بود و آموزگاران عمدتا برنامه را به عنوان افزودنی مشاهده کردند
[ترجمه گوگل]تغییرات آموزشی محدود و ناهموار بود و آموزگاران عمدتا برنامه را به عنوان افزودنی مشاهده کردند
11. That is, the teacher and instructional program had to model or explain knowledge.
[ترجمه ترگمان]یعنی، معلم و برنامه آموزشی باید دانش را مدل کرده یا توضیح دهند
[ترجمه گوگل]به این معناست که معلم و برنامه آموزشی باید مدرک یا توضیح داده شود
[ترجمه گوگل]به این معناست که معلم و برنامه آموزشی باید مدرک یا توضیح داده شود
12. Planning such experiences will involve library instructional coordination on an unprecedented scale.
[ترجمه ترگمان]برنامه ریزی این تجربیات شامل هماهنگی آموزشی کتابخانه ای در مقیاسی بی سابقه خواهد بود
[ترجمه گوگل]برنامه ریزی چنین تجربیات شامل هماهنگی آموزشی کتابشناختی در مقیاس بی سابقه خواهد بود
[ترجمه گوگل]برنامه ریزی چنین تجربیات شامل هماهنگی آموزشی کتابشناختی در مقیاس بی سابقه خواهد بود
13. Astra from Letchworth advised on instructional techniques.
[ترجمه ترگمان]Astra از Letchworth به روش های آموزشی توصیه می شود
[ترجمه گوگل]Astra از Letchworth در تکنیک های آموزشی توصیه می شود
[ترجمه گوگل]Astra از Letchworth در تکنیک های آموزشی توصیه می شود
14. In terms of total expenditure of time, instructional and general care and supervisory activities were clearly the two main duties.
[ترجمه ترگمان]از لحاظ هزینه کلی زمان، اقدامات آموزشی و عمومی و فعالیت های نظارتی به وضوح دو وظیفه اصلی بودند
[ترجمه گوگل]از لحاظ هزینه کل زمان، فعالیت های آموزشی و مراقبت های عمومی و نظارت بر فعالیت ها به وضوح دو وظیفه اصلی بود
[ترجمه گوگل]از لحاظ هزینه کل زمان، فعالیت های آموزشی و مراقبت های عمومی و نظارت بر فعالیت ها به وضوح دو وظیفه اصلی بود
پیشنهاد کاربران
آموزشی
آموزشی و تحقیقی
کلمات دیگر: