defrost، خنک شدن، خنثی شدن
thaw out
پیشنهاد کاربران
آب شدن تدریجی چیزی
گرم شدن تدریجی چیزی
گرم شدن تدریجی بدن ( مثلا وقتی از بیرون که سرده برمی گردید خونه )
آب شدن یخ چیزی ( به ویژه مواد غذایی که از فریزر بیرون آورده شده )
گرم شدن تدریجی چیزی
گرم شدن تدریجی بدن ( مثلا وقتی از بیرون که سرده برمی گردید خونه )
آب شدن یخ چیزی ( به ویژه مواد غذایی که از فریزر بیرون آورده شده )
کم کم از بین بردن
کلمات دیگر: