کلمه جو
صفحه اصلی

shake up


معنی : دگرگونی
معانی دیگر : تکان دادن (رجوع شود به: shake)، تکان سخت دادن، احساسات را تحریک کردن، سرهم بندی، دگرگونی

انگلیسی به فارسی

تکان دادن، هم زدن


احساسات را تحریک کردن


دوباره سازماندهی کردن


اصلاح کردن رفتار خود


شکل گرفتن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a complete, often radical rearrangement, as in the structure or staff of a business or other organization.

- He was fired during the shake-up.
[ترجمه ترگمان] موقع حرکت، اخراج شده بود
[ترجمه گوگل] او در طی زلزله اخراج شد

• arrange anew, reshuffle; agitate
a shake-up is a major set of changes in an organization or system.

مترادف و متضاد

دگرگونی (اسم)
change, alteration, variation, mutation, transformation, metamorphosis, catabolism, vicissitude, contrariety, metabolism, shakeup

upset, unsettle


Synonyms: agitate, break with past, cause revolution, churn up, clean out, clean up, clear out, disturb, liquidate, make a clean sweep, mix, overturn, purge, remove, reorganize, rid, shock, stir up, turn upside down


Antonyms: calm, placate, soothe


Agitate by shaking


Reorganize (to make reforms in)


Improve; to correct one's bad habits or behavior


Take shape; to transform into or become


جملات نمونه

1. The government wanted to reform the institutions, to shake up the country.
[ترجمه Smat] دولت خواهان اصلاح نهاد ها بود تا تغییر اساسی در کشور ایجاد کند
[ترجمه ترگمان]دولت می خواست موسسات را اصلاح کند و کشور را ترک کند
[ترجمه گوگل]دولت خواهان اصلاح نهادها بود تا کشور را لرزاند

2. Shake up the medicine before taking it.
[ترجمه Smat] دارو را قبل از مصرف تکان دهید
[ترجمه ترگمان]قبل از گرفتن دارو دارو رو تکون بده
[ترجمه گوگل]دارو را قبل از مصرف دارو بشکنید

3. We've got to shake up all these people with old - fashioned ideas.
[ترجمه ترگمان]باید با ایده های قدیمی دست و پنجه نرم کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید همه ی این افراد را با ایده های قدیمی از بین ببریم

4. Shake up the salad - dressing before you put it on.
[ترجمه Smat] سس را تکان دهید قبل از اینکه آن رو روی سالاد بزارید
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه روشنش کنی لباس salad رو تکون بده
[ترجمه گوگل]سالاد را لرزش کنید - قبل از اینکه آن را روی آن بگذارید، لباس پوشیدن کنید

5. Several new players have been brought in to shake up the team.
[ترجمه M] چندین بازیکنان برای یک تغییر اساسی در تیم آورده شده اند
[ترجمه ترگمان]چندین بازیکن جدید برای فشردن تیم به اینجا آورده شده اند
[ترجمه گوگل]چندین بازیکن جدید برای تکان دادن تیم آورده شده اند

6. Shake up before drinking.
[ترجمه ترگمان]قبل از نوشیدن دست بده
[ترجمه گوگل]قبل از نوشیدن لرزش بکشید

7. Wake up today and shake up the world. It's a new year that welcomes you to shine and make your dreams come true. RVM
[ترجمه ترگمان]امروز بیدار شوید و دنیا را تکان دهید یک سال جدید است که به شما خوش آمد می گوید تا درخشش داشته باشید و رویاهای خود را به واقعیت تبدیل کنید rvm
[ترجمه گوگل]امروز از خواب بیدار شوید و جهان را لرزاند این یک سال جدید است که از شما می خواهد به درخشش و آرزوهای خود برسید RVM

8. She believes some people will vote Labour to shake up the Conservatives and make them reconsider their policies.
[ترجمه ترگمان]او بر این باور است که برخی مردم به حزب کارگر رای خواهند داد تا محافظه کاران را وادار به تجدید نظر در سیاست های خود کنند
[ترجمه گوگل]او معتقد است که برخی از مردم کارگران را رأی می دهند تا محافظه کاران را تکان دهند و سیاست های خود را بازبینی کنند

9. The 43-year-old millionaire has been brought in to shake up Central Office.
[ترجمه ترگمان]این میلیونر ۴۳ ساله برای دست دادن به دفتر مرکزی به اینجا آورده شده است
[ترجمه گوگل]میلیونر 43 ساله وارد دفتر مرکزی شده است

10. He tried to shake up the race by resigning his Senate seat and shedding his tie.
[ترجمه ترگمان]او تلاش کرد با استعفا از صندلی سنا، مسابقه را ترک کند و کراواتش را رها کند
[ترجمه گوگل]او سعی کرد با استعفا از صندلی سنا او و کراوات خود را از بین ببرد

11. Shake up the quintessential powder in the bag, tear down the smaller paster of the ventilate adhesive plaster, and then attach the bag to the volar.
[ترجمه ترگمان]پودر ناب را در کیف بریزید، تکه های کوچک تر the را پاره کنید و سپس کیسه را به the وصل کنید
[ترجمه گوگل]پودر مشتق شده را در کیسه بشکنید، پاستای کوچکتری از گچ چسب گنبد را پاره کنید، سپس کیسه را به گردن بچرخانید

12. The new chairman will shake up the company.
[ترجمه ترگمان]رئیس جدید شرکت را تکان خواهد داد
[ترجمه گوگل]رئیس جدید این شرکت را لرزاند

13. He is no doubt determined to shake up the bureaucracy and act against corrupt officials.
[ترجمه ترگمان]تردیدی نیست که او مصمم است پست بروکراسی را ترک کند و علیه مقامات فاسد عمل کند
[ترجمه گوگل]او بدون شک تصمیم دارد که بوروکراسی را لرزاند و علیه مقامات فاسد عمل کند

14. The new president will shake up the company next week.
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور جدید هفته آینده این شرکت را ترک خواهد کرد
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور جدید هفته آینده این شرکت را لرزاند

15. Add the grenadine to the milk and shake up for a excellent milk shake alternative.
[ترجمه ترگمان]the را به شیر اضافه کنید و برای یک جایگزین تکان دادن شیر عالی تکان دهید
[ترجمه گوگل]گرانادین را به شیر اضافه کنید و جایگزین لایه ای شیرین بزنید

پیشنهاد کاربران

تغییر، تحول

متزلزل

شوکه شدن احساسات ، دگرگون شدن

تغییرو تحول بزرگ برای بهبود یک سازمان

تعریف انگلیسی این کلمه:

a process by which an organization makes a lot of big changes in a short time to improve its effectiveness
فرایندیه که طی اون یه سازمان برای بهبود اثربخشیش در مدت زمان کوتاهی، تغییرات زیادی ایجاد میکنه.

لذا اینجور میشه ترجمه ش کرد:
تغییر اعضا در جهت اصلاح سیاست، تجدید سازمانی، تغییر سازمانی بنیادی، تحول اساسی وگسترده برای بهبود یک مجموعه و. . .

It has been learned via the grapevine that the cabinet shakeup is imminent.
منابع غیر رسمی خبر میدهند که تغییر اعضای کابینه نزدیکه.

تحول ایجاد کردن

منقلب شدن، به هم ریختن

ورنداز و تجزیه


کلمات دیگر: