مواظب بودن، مراقب بودن، مترصد بودن، خبردار، آژیر، هشدار، مراقبت، گوش بزنگی، (جای بلند که از آن بتوان اطراف را پایید) دیدبانگاه، برج دیده بانی، پاسدار، مستحفظ، نگهبان، (عامیانه) دلواپسی، نگرانی، (انگلیس) آتیه، چشم انداز آینده، دیده بان، دیدگاه، دورنما، عمل پاییدن، نظریه
look out
مواظب بودن، مراقب بودن، مترصد بودن، خبردار، آژیر، هشدار، مراقبت، گوش بزنگی، (جای بلند که از آن بتوان اطراف را پایید) دیدبانگاه، برج دیده بانی، پاسدار، مستحفظ، نگهبان، (عامیانه) دلواپسی، نگرانی، (انگلیس) آتیه، چشم انداز آینده، دیده بان، دیدگاه، دورنما، عمل پاییدن، نظریه
انگلیسی به فارسی
آگاه شدن، آگاه بودن
مراقب باش، مراقب باش!
انگلیسی به انگلیسی
عبارت ( phrase )
• : تعریف: to pay attention to avoid danger.
- Look out when you cross that street.
[ترجمه Sh] هنگامی که از خیابان عبور میکنی مراقب باش
[ترجمه امین] وقتی که از آن خیابان عبور می کنی، احتیاط کن.
[ترجمه Hassan] وقتی از آن خیابان رد می شوی مراقب باش.
[ترجمه امیر] زمانی که از خیابان رد میشوی مواظب باش
[ترجمه ناصر] زندگی خصوصی من به شما ربطی ندارد.
[ترجمه ترگمان] وقتی از اون خیابون رد شدی، مراقب خودت باش[ترجمه گوگل] مراقب باشید زمانی که آن خیابان را عبور می دهید
اسم ( noun )
• (1) تعریف: the act of keeping watch, searching, or observing.
• مشابه: eye, watch
• مشابه: eye, watch
• (2) تعریف: a high place or tall structure from which it is possible to observe a wide area.
• مشابه: outlook, overlook
• مشابه: outlook, overlook
• (3) تعریف: someone whose job is to keep watch.
• مشابه: guard, observer
• مشابه: guard, observer
• (4) تعریف: a matter of care, concern, or obligation.
• مشابه: care
• مشابه: care
- My private life is not your lookout.
[ترجمه Sh] هنگامی که از خیابان عبور میکنی مراقب باش
[ترجمه امین] وقتی که از آن خیابان عبور می کنی، احتیاط کن.
[ترجمه Hassan] وقتی از آن خیابان رد می شوی مراقب باش.
[ترجمه امیر] زمانی که از خیابان رد میشوی مواظب باش
[ترجمه ناصر] زندگی خصوصی من به شما ربطی ندارد.
[ترجمه ترگمان] زندگی خصوصی من مراقب تو نیست[ترجمه گوگل] زندگی خصوصی من، نگاه شما نیست
• be careful; observe; observatory; be watchful, be on guard
careful looking or watching, guarding; point or tower from which a watch is kept; watchman; person or group that keeps watch, sentry, watchman; view, outlook; responsibility, object of concern
a lookout is a place from which you can see clearly in all directions.
a lookout is also someone who is watching for danger.
if you are on the lookout for something, you are watching out for it; an informal expression.
careful looking or watching, guarding; point or tower from which a watch is kept; watchman; person or group that keeps watch, sentry, watchman; view, outlook; responsibility, object of concern
a lookout is a place from which you can see clearly in all directions.
a lookout is also someone who is watching for danger.
if you are on the lookout for something, you are watching out for it; an informal expression.
مترادف و متضاد
be wary
Synonyms: be alert, be careful, be on guard, beware, check out, have a care, heads up, hearken, keep an eye out, keep tabs, listen, mind, notice, pay attention, peg, pick up on, scope, shotgun, size up, spot, spy, watch out
Antonyms: disregard, ignore, neglect
Look from within to the outside
جملات نمونه
1. the lookout is equipped with searchlights
برج دیده بانی به نور افکن مجهز است.
2. their lookout about the danger was not heeded!
هشدار آنها درباره ی آن خطر مورد توجه قرار گرفت.
3. a sharp lookout
دیدبانی (مواظبت) دقیق
4. I had the constant temptation to look out of the window.
[ترجمه ترگمان]وسوسه می شدم که از پنجره بیرون را نگاه کنم
[ترجمه گوگل]من وسوسه ثابت گرفتم از پنجره بیرون بیایم
[ترجمه گوگل]من وسوسه ثابت گرفتم از پنجره بیرون بیایم
5. She swivelled round to look out of the window.
[ترجمه ترگمان]به اطراف نگاه می کند تا از پنجره بیرون را نگاه کند
[ترجمه گوگل]او به دور از پنجره نگاه کرد
[ترجمه گوگل]او به دور از پنجره نگاه کرد
6. Look out for a sign to the motorway.
[ترجمه ترگمان]به بیرون نگاه کنید تا جاده را امضا کنید
[ترجمه گوگل]برای علامت به بزرگراه نگاه کنید
[ترجمه گوگل]برای علامت به بزرگراه نگاه کنید
7. Look out for Anna while you're there.
[ترجمه ترگمان] مراقب \"آنا\" باش تا اونجایی که هستی
[ترجمه گوگل]در حالی که آنجا هستید، به دنبال آنا باشید
[ترجمه گوگل]در حالی که آنجا هستید، به دنبال آنا باشید
8. His arty clothes look out of place in the office.
[ترجمه ترگمان]لباس های arty به جای دیگری در دفتر به نظر می آیند
[ترجمه گوگل]لباس های هنری او در محل کار بی توجهی می کنند
[ترجمه گوگل]لباس های هنری او در محل کار بی توجهی می کنند
9. I shall look out that I don't trust him again.
[ترجمه ترگمان]به بیرون نگاه می کنم که دیگر به او اعتماد ندارم
[ترجمه گوگل]من باید توجه داشته باشم که من به او اعتماد ندارم
[ترجمه گوگل]من باید توجه داشته باشم که من به او اعتماد ندارم
10. Look out - sir's coming back!
[ترجمه ترگمان]- نگاه کنید - قربان، بر می گردم!
[ترجمه گوگل]مراقب باشید - آقا بازگشته است
[ترجمه گوگل]مراقب باشید - آقا بازگشته است
11. Look out for symptoms of depression.
[ترجمه ترگمان] مواظب علائم افسردگی باش
[ترجمه گوگل]مراقب علائم افسردگی باشید
[ترجمه گوگل]مراقب علائم افسردگی باشید
12. He knelt up in his bed to look out of the window.
[ترجمه ترگمان]در بس تر خود زانو زد تا از پنجره بیرون را بنگرد
[ترجمه گوگل]او در رختخواب خود زانو زد تا از پنجره بیرون بیاید
[ترجمه گوگل]او در رختخواب خود زانو زد تا از پنجره بیرون بیاید
13. Look out for your Aunt while you're at the station.
[ترجمه ترگمان]مراقب عمه ت باش تا وقتی که توی ایستگاه هستی
[ترجمه گوگل]در حالی که شما در ایستگاه هستید، برای عمه خود مراقب باشید
[ترجمه گوگل]در حالی که شما در ایستگاه هستید، برای عمه خود مراقب باشید
14. "Hey! Look out!" shouted Patty.
[ترجمه ترگمان]\"هی\"! مراقب باش پتی فریاد زد:
[ترجمه گوگل]هی مراقب باش!' پتی را سر داد
[ترجمه گوگل]هی مراقب باش!' پتی را سر داد
15. Do look out for spelling mistakes in your work.
[ترجمه ترگمان]در کار خود اشتباه ات املائی داشته باشید
[ترجمه گوگل]آیا در اشتباهات خود اشتباه کرده اید؟
[ترجمه گوگل]آیا در اشتباهات خود اشتباه کرده اید؟
16. It's a bad lookout for the company if interest rates don't come down.
[ترجمه ترگمان]اگر نرخ بهره پایین نیاید، برای شرکت خوب است
[ترجمه گوگل]اگر نرخ بهره پایین نیافتد، این شرکت بد برای شرکت است
[ترجمه گوگل]اگر نرخ بهره پایین نیافتد، این شرکت بد برای شرکت است
17. We're always on the lookout for new business opportunities.
[ترجمه ترگمان]همیشه دنبال فرصت های جدید می گردیم
[ترجمه گوگل]ما همیشه در جستجوی فرصت های تجاری جدید هستیم
[ترجمه گوگل]ما همیشه در جستجوی فرصت های تجاری جدید هستیم
18. Troops tried to set up a lookout post inside a refugee camp.
[ترجمه ترگمان]نیروهای نظامی تلاش کردند تا یک پست بازرسی در داخل یک اردوگاه پناهندگان ایجاد کنند
[ترجمه گوگل]سربازان سعی داشتند در یک اردوگاه پناهندگان یک پست مراقبتی ایجاد کنند
[ترجمه گوگل]سربازان سعی داشتند در یک اردوگاه پناهندگان یک پست مراقبتی ایجاد کنند
19. We were instructed to keep a lookout for enemy aircraft.
[ترجمه ترگمان]به ما دستور داده شد که مراقب هواپیماهای دشمن باشیم
[ترجمه گوگل]ما دستور دادیم که به دنبال هواپیمای دشمن باشیم
[ترجمه گوگل]ما دستور دادیم که به دنبال هواپیمای دشمن باشیم
20. It's my own lookout if I fail this exam.
[ترجمه ترگمان]اگر این امتحان را رد نکنم، این نظر خودم است
[ترجمه گوگل]اگر این امتحان را شکست بخورم، نگاهم به خودم است
[ترجمه گوگل]اگر این امتحان را شکست بخورم، نگاهم به خودم است
21. I'm on the lookout for a good book on German history.
[ترجمه ترگمان]من دارم دنبال یه کتاب خوب تو تاریخ آلمان می گردم
[ترجمه گوگل]من در جستجوی یک کتاب خوب در تاریخ آلمان هستم
[ترجمه گوگل]من در جستجوی یک کتاب خوب در تاریخ آلمان هستم
22. The public should be on the lookout for symptoms of the disease.
[ترجمه ترگمان]مردم باید مراقب نشانه های این بیماری باشند
[ترجمه گوگل]مردم باید به دنبال علائم بیماری باشند
[ترجمه گوگل]مردم باید به دنبال علائم بیماری باشند
23. Police were on the lookout for anyone behaving suspiciously.
[ترجمه ترگمان]پلیس دنبال کسی می گشت که با بدگمانی رفتار کند
[ترجمه گوگل]پلیس برای هر کسی که با مشکوک رفتار می کرد، در حال بررسی بود
[ترجمه گوگل]پلیس برای هر کسی که با مشکوک رفتار می کرد، در حال بررسی بود
24. Therapists should always be on the lookout for transference from their clients.
[ترجمه ترگمان]therapists همیشه مراقب انتقال از clients هستند
[ترجمه گوگل]درمانگران همیشه باید در جستجوی انتقال از مشتریان خود باشند
[ترجمه گوگل]درمانگران همیشه باید در جستجوی انتقال از مشتریان خود باشند
25. He kept a sharp lookout for any strangers.
[ترجمه ترگمان]او مراقب هر غریبه ای بود
[ترجمه گوگل]او برای هر غریبه نگاه دقیق داشت
[ترجمه گوگل]او برای هر غریبه نگاه دقیق داشت
26. Armed border guards manned the lookout towers.
[ترجمه ترگمان]نگهبانان مرزی مسلح، برج های دیده بانی را کنترل می کردند
[ترجمه گوگل]نگهبانان مرزی مسلح، برج های مراقبت را نگهبانی می کنند
[ترجمه گوگل]نگهبانان مرزی مسلح، برج های مراقبت را نگهبانی می کنند
27. I'm always on the lookout for interesting new recipes.
[ترجمه ترگمان]همیشه دنبال غذاهای جدید می گردم
[ترجمه گوگل]من همیشه در جستجوی دستورالعمل های جدید جالب هستم
[ترجمه گوگل]من همیشه در جستجوی دستورالعمل های جدید جالب هستم
28. When you're driving, keep a sharp lookout for cyclists.
[ترجمه ترگمان]وقتی دارید رانندگی می کنید، مراقب دوچرخه سواریه باشید
[ترجمه گوگل]وقتی رانندگی می کنید، نگاهی دقیق به دوچرخه سواران دارید
[ترجمه گوگل]وقتی رانندگی می کنید، نگاهی دقیق به دوچرخه سواران دارید
29. We are constantly on the lookout for new ideas.
[ترجمه ترگمان]ما دائما به دنبال ایده های جدید هستیم
[ترجمه گوگل]ما دائما در جستجوی ایده های جدید هستیم
[ترجمه گوگل]ما دائما در جستجوی ایده های جدید هستیم
30. Keep a lookout for small objects that a baby might swallow.
[ترجمه ترگمان]دنبال چیزهای کوچک بگرد که ممکنه یه بچه چیزی قورت بده
[ترجمه گوگل]نگاهی به اشیای کوچکی که کودک می تواند فرو برد، نگه دارید
[ترجمه گوگل]نگاهی به اشیای کوچکی که کودک می تواند فرو برد، نگه دارید
پیشنهاد کاربران
دیده بان
دیده بانی
دیده بانی
بیرون رانگاه کردن
هشدار سریع
احنیاط کن - مواضب باش
منظره
احتیاط کن
وقتی داری میری بیرون مواظب باش، مواظب خودت باش ؟ مراقب باش
مواظب باش, مراقب باش,
Look out onto مشرف بودن بر، دید داشتن روی. . .
نگاه کردن، مواظب بودن. بیشتر ایناست.
مراقب خودت باش
اخطار
be careful_watch out
Be careful = Look out
هوای کسی را داشتن
تحت نظر
مراقب باش. احتیاط کن.
Look out for me in half an hour : نیم ساعت دیگه دنبالم بگرد .
Look out = Watch out = Mind out : مراقب بودن ، مواظب بودن ، احتیاط کردن
He stops the car and looks out : ماشین رو متوقف کرد و بیرون را نگاه کرد .
معانی متعددی داره و بستگی داره چگونه بیان شود .
Look out = Watch out = Mind out : مراقب بودن ، مواظب بودن ، احتیاط کردن
He stops the car and looks out : ماشین رو متوقف کرد و بیرون را نگاه کرد .
معانی متعددی داره و بستگی داره چگونه بیان شود .
نگهبانی کردن
مراقب بودن
بیرون را نگاه کردن
بیرون را نگاه کردن
. . . At those kinds of places, we have to look out for ourselves
در اون مکان ها باید مراقب خودمون باشیم
در اون مکان ها باید مراقب خودمون باشیم
دید داشتن به سمتِ, مشرف بودن
کلمات دیگر: