کلمه جو
صفحه اصلی

sissy


معنی : دختر، خواهر، مردیا بچه زن صفت
معانی دیگر : (عامیانه)، (مرد یا پسر) زن صفت، دختروار، نازک نارنجی، آدم ترسو، بزدل، sissified خواهر

انگلیسی به فارسی

دختره، دختر، مردیا بچه زن صفت، خواهر


( sissified ) خواهر، دختر، مردیا بچه زن صفت


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: sissies
(1) تعریف: (informal) an effeminate man or boy.
مشابه: milquetoast

(2) تعریف: a coward.
مشابه: coward

• effeminate boy or man, male who lacks stereotypically masculine qualities; coward, timid person
effeminate, lacking stereotypically masculine qualities; cowardly, timid
when boys describe another boy as a sissy, they mean that they think he does not like physical activity and is afraid to do things that are slightly dangerous; an informal word.

مترادف و متضاد

دختر (اسم)
maid, gill, daughter, girl, gal, sissy, wench, sister, lass, lassie, girlie, periwinkle, quean, sis

خواهر (اسم)
sissy, sister, foster-sister

مردیا بچه زن صفت (اسم)
sissy, sissified man

weakling


Synonyms: baby, chicken, coward, cream puff, crybaby, daisy, jellyfish, milksop, momma’s boy, namby-pamby, pansy, pantywaist, pushover, wimp, wuss, yellow belly


جملات نمونه

1. Nina looks the spitting image of Sissy Spacek.
[ترجمه ترگمان]نینا تصویر تف of را نگاه می کند
[ترجمه گوگل]نینا تصویر اسپیتز سیسی اسپکک را می بیند

2. The other boys kept calling him a sissy and a wimp.
[ترجمه ترگمان]بقیه پسرها او را sissy و ترسو صدا می کردند
[ترجمه گوگل]پسران دیگر او را صدا زدند و او را صدا زدند

3. You daren't jump down, you sissy!
[ترجمه ترگمان]تو جرات نداری بپری پایین، you!
[ترجمه گوگل]شما daren't پرش به پایین، شما مبهوت!

4. This week's-tiresomely entitled Tomboy Or Sissy?-was about gender and the toddler.
[ترجمه ترگمان]این هفته با خسته کننده ای به نام tomboy یا سیسی؟ در مورد جنسیت و کودک نوپا بود
[ترجمه گوگل]در این هفته، تحت عنوان Tomboy یا Sissy تحت عنوان 'کت و شلوار'، در مورد جنسیت و کودک نوپا بود

5. Kevin is such a sissy.
[ترجمه ترگمان]کوین خیلی sissy
[ترجمه گوگل]کوین چنین شیطانی است

6. "Last one in the sea is a sissy," proclaimed Idris.
[ترجمه ترگمان]ادریس اعلام کرد: \"آخرین نفر در دریا a،\" ادریس \" است
[ترجمه گوگل]'اودیس یکی از اعضای شورای امنیت سازمان ملل متحد است

7. As a man, how can you be a sissy?
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک مرد چطور میتونی a باشی؟
[ترجمه گوگل]به عنوان یک مرد، چگونه می توانید یک خواهر داشته باشید؟

8. The dancing teacher looks like a sissy, but he is very strong.
[ترجمه ترگمان]معلم رقص مثل یک sissy به نظر می رسد، اما خیلی قوی است
[ترجمه گوگل]معلم رقص به نظر می رسد مانند یک دختر، اما او بسیار قوی است

9. Far from being sissy, it takes a real man to accept that he is not perfect.
[ترجمه ترگمان]از این sissy، یک مرد واقعی می تواند قبول کند که او بی عیب و نقص نیست
[ترجمه گوگل]از آنجایی که از نظر جسمی، مرد واقعی می پذیرد که او کامل نیست

10. He really liked Sissy too well to have a contempt for her.
[ترجمه ترگمان]او واقعا از خواهر کوچولو خوشش می امد که او را تحقیر کند
[ترجمه گوگل]او واقعا دوست Sissy را به خوبی برای تحقیر او را دوست داشت

11. Sissy had suddenly turned her head, and looked, in wonder, in pity, in sorrow.
[ترجمه ترگمان]خواهر، خواهر، ناگهان سرش را برگرداند و با شگفتی به او نگاه کرد
[ترجمه گوگل]سکسی ناگهان سرش را چرخاند و با صدای تاسف، در غم و اندوه نگاه کرد

12. Don't gild the lily, gild the sissy.
[ترجمه ترگمان]نکن، لی لی، the را مطلا کن
[ترجمه گوگل]لیلی نزنید

13. She probably thinks I sissy up in here.
[ترجمه ترگمان] اون احتمالا فکر می کنه من اینجا sissy
[ترجمه گوگل]او احتمالا فکر می کند که من اینجا درگیرم

14. You may be a sissy but I'll still pound you onto ground.
[ترجمه ترگمان]تو ممکنه a ولی من هنوز تو رو زمین می زنم
[ترجمه گوگل]شما ممکن است یک جادوگر باشد، اما من هنوز هم شما را به زمین می اندازد

15. No wonder Charles had been a sissy, coming from a home like this.
[ترجمه ترگمان]تعجبی نداشت که چارلز از خانه ای به این خانه آمده بود
[ترجمه گوگل]جای تعجب نیست که چارلز یک جادوگر بود، از خانه ای مثل این آمده بود

پیشنهاد کاربران

سوسول

ا وا خواهری

بچه سوسول


۱. حالت دیگه ای از sister
۲. مردی که رفتار مردونه نداره/بچه خوشگل/سوسول/بچه خونگی/فنچ ( صرفا در رابطه با پسر بکار میره نه دختر )
STRAIGHT GAIRLY GUY

wimp, pussy, weak
cant fight or is scared to do somthing bad
You are a little sissy ass bitch. Ill kick ur ass


کلمات دیگر: